در جامعه امروز ما شخصیت مدیر حفظ و تکریم نمیشود. مدیران بدون توجه به شرایط مورد انتقاد قرار میگیرند؛ این نگاه و قضاوتهای تند و بیانصافانه مدیران را ناامید میکند. محمدرضا شانهساز رئیس سابق سازمان غذا و دارو ضمن تاکید بر لزوم اجرای طرحهای زیربنایی، اعتقاد دارد وجود یک نظام ارزشیابی و توجه به عملکرد مدیران شایسته و قدردانی از آنها، افراد را برای مدیریت بهتر تشویق میکند.
چم و خم کار را بداند
مدیری موفق است که از سطوح کارشناسی کار خود را آغاز کرده و پلههای رشد سازمانی را به ترتیب پشت سر گذاشته باشد. به طور یقین مدیری که بعد از فارغالتحصیلی پشت میز مدیریت بنشیند با چم و خم کار آشنا نیست و چه بسا کارشناسان بتوانند با نیات و تفکرات خود مدیر را تحت تاثیر قرار داده و به تصمیمگیریهایش جهت دهند. مدیری که مراتب سازمانی را تجربه کرده باشد، با شناخت کامل دغدغههای ارکان سازمان، مدیریت بهتری بر منابع انسانی داشته و با تصمیمگیریهای درست سازمان را در جهت تعالی پیش میبرد.
نگاه انتقادی
معمولا در کشور ما به مدیران به دیده انتقاد نگریسته میشود و تصور این است که مدیر، فردی است که یکسری امتیار در اختیارش قرار گرفته است و باید در ازای آنها چند برابر سرویس ارائه دهد. یعنی هرگز به این مهم توجه نشده است که مدیر هم یک انسان است با همه نیازها، نقاط ضعف، نقاط قوت، اعتقادات، سلایق و با مسائل فردی، اجتماعی، خانوادگی، اقتصادی و… . این نگاه خوب نیست و همین موضوع سبب شده است جوانان و نسل امروز از مدیران توانمند گذشته الگوبرداری نکنند و کسانی را الگو قرار دهند که با وجودی که نمیتوان تاثیرشان را انکار کرد در ساختن، پیشرفت و بهبود کلی وضع جامعه خیلی موثر نبودهاند. در واقع مدیران امروز دنبال یک حاشیه امن برای خود هستند؛ طبیعی است چنین افرادی در تحول و رشد جامعه تاثیر چشمگیری نخواهند داشت. در واقع این مدیران توانمند هستند که میتوانند تحولات اساسی ایجاد کنند، نمونه یک مدیر توانمند امیرکبیر است که دوره مدیریتش چیزی حدود 2سال و اندی بود، اما تاثیر عملکرد او در همین دوره کوتاه، بعد از دو قرن همچنان مشهود است. پس ضروری است عرصه را برای حضور مدیران قابل و توانا مهیا کنیم تا زمینه رشد، تعالی و بالندگی جامعه فراهم شود، از اینرو باید از نگاه منتقدانه غیرمنطقی فاصله گرفته و عملکرد مدیران با دیده انصاف قضاوت کنیم.
مدیر رکن اساسی جامعه است
در قرآن به دو نوع حیات اشاره شده است یکی حیات فرد و دیگری حیات جامعه و اینکه هر دو یک آغاز دارند و یک فرجام. از اینرو جامعه هم مانند فرد به مراقبت نیاز دارد در قرآن به صراحت آمده است که اگر جامعه مانند انسان، درست مدیریت و مراقبت شود، طول عمر بیشتری خواهد داشت. از اینرو توجه یا عدم توجه به سه رکن اصلی جامعه یعنی رهبری و مدیریت، مردم و قانون میتواند یک جامعه را متعالی کرده یا سبب سقوط، انحطاط و انحراف آن شود. در این میان توجه به رکن اول یعنی مدیریت بسیار اهمیت دارد، چراکه مدیران خوب و سالم، قوانین درست و سیستم آموزش و نظام استاندارد در جامعه برقرار میکنند، از اینرو مدیر بر دو رکن دیگر یعنی ضوابط و قوانین و آحاد جامعه تاثیرگذار است و به عبارتی ارکان جامعه با مدیریت خوب ساخته میشود. رشد یک جامعه را نه صنعتی شدن آن که سلامت آحاد مردم در تمام جنبهها مشخص میکند. توجه به زیرساختها و همه ابعاد زندگی فردی و جمعی اجتماع، از سلامت و تغذیه گرفته تا آموزش و فرهنگسازی است که سبب رشد و توسعهیافتگی یک جامعه میشود. این مهم باید در دستور کار مدیران قرار گیرد، زیرا این افراد هستند که اجتماع را میسازند و سبب رشد آن میشوند. به هر حال نقش مدیر در ایجاد توسعه پایدار یک نقش بیبدیل است. به نظرم فلسفه مدیریت، فلسفه بسیار اساسی است، اما متاسفانه به آن خوب پرداخته نشده است. در جامعه امروز ما شخصیت مدیر حفظ و تکریم نمیشود. مدیران بدون توجه به شرایط مورد انتقاد قرار میگیرند؛ این نگاه و قضاوتهای تند و بیانصافانه مدیران ارزشمندی که به قصد خدمت و برای رشد و تعالی جامعه در این جایگاه قرار گرفتهاند را ناامید میکند.
درونزا و بروننگر
فضایی که امروز در جامعه وجود دارد، نقش و حضور پررنگتری از مدیران را میطلبد. از اینرو این الزام وجود دارد که مدیران با توان بیشتر وارد صحنه شوند تا بتوانند در قد و اندازههای بینالمللی وارد عرصه مدیریت جهانی فعالیت کنند. این مستلزم آن است که مدیران بهعنوان نوک پیکان و راهنمای مسیر، راه رشد را هموار کنند تا اقتصاد بتواند در فضای بینالمللی جایگاه مناسبی پیدا کند. این امر به توانایی و دانشی مضاعف و بهروز نیاز دارد، از اینرو به عقیده من باید از افراد نخبه و تمام مدیران توانمند اعم از داخلی، ایرانیان خارج از کشور و حتی مدیران خارجی که میتوانند برای کشور ما ارزشآفرینی کرده و به بالندگی اقتصادمان کمک کنند، استفاده کنیم. باید امکانات مناسبی ایجاد شود تا با حضور و کمک آنها خلاءها و ضعفهای مدیریتی موجود در کشور را پوشش دهیم.
عوامل موثر در کسب مهارتهای مدیریتی
یکی از عوامل مهم در کسب دانش مدیریتی، استفاده از تجربه سایر مدیران کارآزموده و قابل سازمان است. من این توفیق را داشتهام که بتوانم از محضر چنین استادانی بهره برده و شاگردیشان را بکنم. بخش دیگری که مدیر را توانمند میسازد، سپری کردن دورههای آکادمیک این دانش است. دانش مدیریتی، فرد را در تصمیمگیری و مدیریت سازمان یاری رسانده و به او اعتماد بهنفس میدهد، بنابراین مدیران باید به این مهم توجه ویژه داشته باشند. عامل دیگری که دانش مدیریتی را تقویت کرده و به مدیر قدرت میدهد، مطالعه کتابها و مقالههای مدیریتی به تناوب و تناسب حوزه فعالیتش است، چراکه مطالعه مدیر را با دانش روز دنیا و آنچه در پیرامون او روی میدهد، آشنا کرده و مهارتش را افزایش میدهد.
هیچکس کامل نیست
یکی از مهمترین وظایف مدیر که میتواند ضامن موفقیت یا شکست او و سازمانش باشد، انتخاب تیم است. مدیر برای انتخاب کادر مدیریتی خود باید از افراد آگاه، توانمند، با تجربه و کارآزموده استفاده کند. متاسفانه بسیاری از مدیران به این موضوع مهم توجه ندارند و نگران این هستند که معاونان یا مدیران انتخابی به رقبای آنها تبدیل شوند؛ در حالیکه مدیریت افراد نخبه و توانمند و بهرهگیری از پتانسیل آنها، خود دانش و مهارت ویژهای را میطلبد. مدیران باید در نظر داشته باشند که هیچ فردی کامل نیست و باید خلاءهای مدیریتی خود را با استفاده از دانش افراد توانمند پوشش دهند. به مدیران توصیه میکنم از انتخاب همکاران و معاونانی که ممکن است در آینده جای آنها را بگیرند، ترسی به خود راه ندهند، چراکه تجربه نشان داده است مدیری که از دانش کادر متبحر و خردجمعی آنها بهره میبرد، صاحب تجربه و توانمندی بیشتر شده و درصورت جابهجایی، در جایگاه بالاتر قرار خواهد گرفت.
آفتهای مدیریتی
- یکی از مشکلات عمده مدیریت در کشور روزمرگی است و یکی از دلایل آن هم این است که برخی از مدیران برای مدت زمانی که خودشان در مسند مدیریت یک سازمان تکیه دادهاند برنامهریزی کرده و طرحهای کوتاهمدت که سریع به بهرهبرداری میرسد و به نام خودشان ثبت و ضبط میشود را مورد توجه قرار میدهند. همین امر موجب شده است ما از طرحهای کلان و زیرساختی که سبب رشد جامعه و جهش اقتصادی میشود، غافل شویم. اگر برای پایش و ارزشیابی مدیران نظامی تدوین شود که تنها به ارزیابی دستیابی به اهداف کوتاهمدت یک مدیر بسنده نکرده و تاثیر عملکردهای مثبت او که ممکن است نتیجه آنها تا چند دوره بعد از حضورش در سازمان عیان شود هم توجه داشته باشد. بسیاری از پروژههای زیرساختی که تاثیر بسیاری هم در رشد اقتصادی کشور دارند، سالها زمان میبرد تا به بهرهبرداری برسند، نباید با بیتوجهی به مدیر تصمیمگیرنده این پروژه، مدیران کشور را از انجام کارهای زیربنایی ناامید کنیم.
- یکی دیگر از معضلات مدیریتی کشور بحث چگونگی گزینش و انتخاب مدیران است، زیرا برای انتخاب مدیر نظام مدون و شاخصهای مکتوب و مستندی وجود ندارد و بسیاری از اوقات انتخابها بدون شناخت کافی و براساس سلیقه انجام میشود. این موضوع سبب میشود شماری از نخبگان از نظر دور بمانند، از همینرو است که امروز بسیاری از مدیران توانمند در نظام گزینشی موجود دیده نمیشوند یا به حاشیه رانده شده و از صحنه مدیریت کشور خارج شدهاند. ناکارآمدی نظام گزینش جامعه را از توان و تجربه مدیران ارزشمند محروم میکند، بنابراین باید با ارزشگذاری و تکریم مانع به حاشیه رانده شدن مدیران شده و ضمن جلوگیری از خروج نخبگان از کشور، شرایط و بستر مناسب را برای فعالیت و حفظ آنها فراهم کنیم. نظام گزینش بانکها یا دستگاههای نظامی که سیستم مدیریتی پختهتر و قدیمیتری دارند، مشخص و مدون است. در این سازمانها، افراد براساس درجهبندی رشد کرده و بالا میروند. متاسفانه این نظام در بخش اداری مدیریتی و حتی خصوصی کشور ما رعایت نمیشود.
ضعف مستندسازی
به عقیده من بحث فقدان مستندسازی یکی از معضلات مدیریت کشور است که در نظام آموزشی ما دیده نشده است. این مهارت نهتنها در دانشگاهها که در سازمانها هم آموزش داده نمیشود. من بهعنوان یک داروساز درمورد حوزه تخصص خودم میگویم با وجود اینکه مستندسازی در داروسازی بسیار حائز اهمیت است و یکی از الزامات ما برای دریافت گواهینامههای بینالمللی نیز همین موضوع است، ولی در این مبحث ضعیف هستیم. خیلی از دکترهای داروساز ایران از نظر دانش فنی و اطلاعات در دنیا صاحب نام بوده و در مقامهای بالای کمپانیهای بزرگ داروسازی جهان مسئولیت دارند ولی متاسفانه ضعف مستندسازی ما را مجبور میکند به سراغ کشورهایی مانند هندوستان برویم، چراکه آنها در این حوزه خوب کار کرده و برای مهارت مستندسازی دانشجوهایشان هزینه کردهاند. آموزش این مهارت باید در دستور کار دانشگاهها قرار گیرد تا معضل مستندسازی جامعه امروز ما حل شود، درواقع این همان مدیریت دانش است.
کدام مدیری سرمایه ملی است؟
مدیری که بتواند یک جهش و حرکت مثبت در عرصه کاری خود پدید آورد، از نظر من میتواند سرمایه ملی باشد. ما نیاز به حرکتها و تصمیمهای جهشی داریم زیرا لازم است هماهنگ با دنیایی که به سرعت به سوی توسعه در حرکت است، گام برداریم. اگر نتوانیم سرعت خود را بالا برده و با تمام توان در این راه حرکت کنیم، نهتنها فاصله موجود کم نمیشود بلکه روز به روز با عقبتر خواهیم ماند. مدیران خلاق، توانمند و مدبر باید نقش رهبری خود در سیستمها را ایفا کرده و جهش مدیریتی که لازمه شرایط امروز کشور ماست را پدید آورند. اگر فضا برای ابراز وجود این مدیران فراهم شود و بتوانند پتانسیل خود را به منصه ظهور برسانند، زنجیره ارزش خود به خود پدید خواهد آمد و کشور میتواند در تراز جهانی وارد عرصه رقابت شود.