در ماههای پایانی سال گذشته مقام معظم رهبری مسئله جهاد تبیین را مطرح کردند، مسئلهای که بیش از همه چیز بر بیان دستاوردهای انقلاب اسلامی تاکید دارد. اما نقش رسانهها در این کلید واژه کجاست؟ برای یافتن پاسخ به سراغ محمدمهدی فرقانی، استاد پیشکسوت ارتباطات رفتیم. او معتقد است که ممکن است مفهوم تبیین و تبلیغ اشتباه گرفته شود و بنابراین مردم باید صدای عملکرد مسئولان را به صورت واضح بشنوند تا اعتماد رسانهای از دست نرود.
مفهوم تبیین مربوط به زمانی است که کاری در جهت منافع عمومی صورت گرفته و مردم از آن بیخبر باشند؛ اما بعضا دیده شده که از این بحث سواستفاده صورت گرفته است، یعنی مسئولان فکر میکنند که کمتر تبلیغ شده است و باید بیشتر در جهت آن گام بردارند، در حالی که ما میدانیم تبلیغ اساسا کمتر ریشه در واقعیت داشته و بیشتر برپایه بزرگنمایی و اغراق است. به نظر میرسد تبیین با تبلیغ فرق میکند اما ممکن است در جهت تبلیغ از آن بهرهبرداری شود. در این میان اگر حتی هیچ رسانه و تبیینی در کار نبوده ولی عمل مسئولان درست باشد، واقعا کار و خدمت به مردم صورت گرفته و مردم این را در مناسبات روزمرهشان احساس خواهند کرد اما در شرایط فعلی مردم هیچ باور و اعتقادی به رسانهها ندارند. در چنین وضعیتی حتی رسانهها اگر از صبح تا شب به تبیین مشغول باشد، تبلیغات تلقی خواهد شد؛ در حقیقت مردم باید صدای عمل مسئولان را در زندگی روزمره خود به رای العین ببینند تا باور کنند. اما اگر به فرض صدبار هم گفته شود تورم کم شده، مردم این تورم را در مغازه و به هنگام خرید حس خواهند کرد.
در دورهای از ادوار گذشته ما به سمت تبلیغات افراطی حرکت کردیم. در این میان رسانه دو وظیفۀ کلی بر عهده دارد. یک وظیفه پشتیبانی و حمایت از سیاستهای توسعه ملی است، به معنی آنچه که در جهت رفاه عموم باشد. بنابراین آن دست سیاستها و برنامههایی که در این جهت طراحی و اجرا میشود باید مورد پشتیبانی قرار گرفته و نیز مشارکت مردم در فرایند توسعه هم جهت شود. وظیفۀ دوم آن است که این پشتیبانی همراه با نقد و نظارت باشد؛ زیرا در بلند مدت هیچ برنامهای بدون نقد و نظارت امکان اجرای بی خطا را ندارد. به عنوان مثال هم اکنون دو بحث در مورد پتروشیمی میانکاله مطرح است که یکی در مور اقتصاد مملکت و توسعه است و وجه دیگر آسیبی است که این پروژه به محیط زیست وارد خواهد کرد. حال سؤال پیش میآید که رسانه باید کدام را تبلیغ کند؟ یک سیاست درست رسانهای این دو را در جهت همدیگر میبیند. اگر فقط دومی را در نظر بگیرد، به سیاهنمایی متهم میشود و اگر هم فقط اولی را ببیند، تبلیغات صرف صورت گرفته است. بنابراین مرز ظریفی بین عرضه و ارائه عملکرها و دستاوردها با تبلیغات و همچنین نقد و نظارت وجود دارد، که البته کار رسانه ترکیب این موارد با هم است. این نکته را نیز باید در نظر گرفت که ذات رسانه در همه جا این است که نگرش انتقادی داشته باشد که این نگرش در دراز مدت به دولتها کمک میکند تا جلوی آسیبها و انحرافات احتمالی را بگیرند؛ به همین دلیل برخی کارشناسان حوزه رسانه اعتقاد دارند که حتی انتقادیترین رسانهها عملا به تثبیت دولتها و حاکمیتها کمک میکنند زیرا با نقد خود زمینه اجرای اصلاحات لازم را فراهم میآورند. نتیجه کلی این است که انتظار نقش تبلیغاتی از رسانهها معقول نیست و در عین حال منفی بافی و سیاهنمایی هم محکوم است.
در پایان ذکر این نکته لازم است که قضاوت کردن رسانه همیشه سخت بوده زیرا وضعیت کشور سیاستزده است و رفتار دولتها و رسانهها نیز زیر سایه سنگین سیاستزدگی قرار دارد؛ در چنین شرایطی رفتار شهروندان و دولت توسعهای نبوده و در جهت همافزایی برای منافع ملی قرار ندارد و هر دو طرف انتقاداتی به هم دارند اما اصل مهم این است که تنها یک هدف وجود دارد و آن پیشرفت و توسعه مملکت است. با عنایت به این مورد مسئله پاسخگو بودن مطرح است، زیرا مسئولان نماینده با واسطه مردم هستند و پاسخ گرفتن از آنان نیز وظیفه رسانهها خواهد بود.
مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.