سیدمحمد کریمی با کارنامهای قابل قبول و مثبت از سوابق و تجربههای مدیریتی، اخلاق و مَنش فردی را رکن و شاخصه ریشهای مدیران موفق میداند و چنان که در پیام نوروزی ١۴٠١ خود تأکید کرده، معتقد است که «…… همواره تحول در حال و احوالمان را باید از خود آغاز کنیم و به سوی تحول اخلاقی و کمال انسانیت و خلوص در عبودیت آفریننده مهربان بشتابیم»
ایشان با تجربههای گرانقدری در مسئولیتهای خطیری چون رئیسکل بیمه مرکزی ایران، استاندار مازندران و مدیرعاملی نهادهایی چون صندوق مهر امام رضا، صندوق تعاون کشور و صنایع ملی گاز، از شهریور ١٣٩٨ عهدهدار دبیرکلی سندیکای بیمهگران ایران به عنوان بزرگترین تشکل صنفی صنعت بیمه کشور هستند.
چکیده گفتگوی «مدیران و رؤسا» با این چهره برجسته مدیریت کشور را در باب مدیریت انسان محور و اخلاقمدار میخوانید و خواهیم کوشید در فرصتی دیگر نظرات کارشناسانه ایشان در مدیریت صنعت بیمه را نیز منتشر نمائیم.
حاصل برنامهریزی و تلاش مدیریت، به عنوان مهمترین عنصر اداره هر سازمان، محصول یا خدمتی است که با استفاده از ابزار، تکنیک، سختافزار و نرمافزار، به جامعه عرضه میشود و اخلاقمداری شخصی و تقید به ارزشهای انسانی سرلوحه مدیریت و مدیران موفق است. به عبارت دیگر محورمدیریت موفق انسان و اخلاق است. رعایت اخلاق و انصاف در مدیریت چنانچه مورد توجه قرار بگیرد، حل و فصل باقی مسائل سهلتر خواهد بود. اگر عامل مدیریت با رعایت موازین اخلاق فردی همراه شود و رضای خدا، صداقت و شفافیت در آن متبلور باشد همه مسائل دیگر قابل حل خواهد شد. بنابراین رعایت اخلاق، راستگویی و شفافیت از سوی مدیران، سرآمد و اولویت دانش مدیریت است که در آموزههای اعتقادی ما و نیز در عرف و قرارهای جهانی هم به آن تأکید شده است.
در مدیریت نوین و از سوی علمای مدیریت، چهار وظیفه اصلی برای مدیران در نظر گرفته شده که شامل هدایت، برنامهریزی، سازماندهی و نظارت است؛ البته در سالهای اخیر مؤلفه نوآوری نیز به این موارد افروده شده است. برای ایفای هر کدام از این وظایف یک دنیا علم، آگاهی، تدبیر و راهبرد لازم است که مدیران باید از آن آگاه باشند.
این نکته را هم باید در نظر گرفت که بخشی از مدیریت ذاتی است، به عنوان مثال اگر بنابر انتخاب رئیس گروه در یک جمع باشد، همه حاضران داوطلب نمی شوند و فقط کسانی ابراز تمایل میکنند که مدیریت و داشتن کاریزمای مدیریتی بخشی از ذات آنان است.
ذکر این نکته نیز لازم است که برای مدیران ارشد، ٨۵ درصد دانش مدیریتی ضروری است و داشتن ١۵ درصد تخصص در هر رشته کاری کفایت میکند زیرا در کنار هر مدیر ارشد، مدیران بخشها مثل مدیران تولید، کنترل کیفیت و…….امور تخصصی را اداره خواهند کرد. البته مدیر ارشد هم باید آن میزان تخصص را داشته باشد که بتواند گزارشهای مدیران بخشهای تخصصی را تحلیل کنید.
نقش انسان اخلاقمدار در تاریخ علم مدیریت نیز به اثبات رسیده است، چنانچه نظریه تیلور به عنوان ایدهای تجربی، اگرچه کیفیت و بهرهوری را افزایش داد اما چون به انسان توجه نداشت و انسان را هم عرض ماشین دید، شکست خورد و ناکارآیی این نظریه باعث شد تا بعدا نقش مدیریت در تولید مورد بازنگری قرارگیرد.(فردریک وینسلو تیلور از بنیان گذاران مدیریت علمی و روان شناسی صنعتی و سازمانی _ ١٨۵۶ تا ١٩١۵ میلادی).
به عبارتی هنگامی که کرامت انسان رعایت نشود، مدیریت با عدم بهرهوری مواجه خواهد شد. از همین رو مدیریت نوین بر این عقیده است که مدیران باید نگاه و بینش رفتاری تؤام با اخلاق به انسان مولد و مصرف کننده داشته باشند.
از همین منظر اگر بخواهم به حوزه تخصصی خود یعنی صنعت بیمه بپردازم باید به این نکته اشاره کنم که بیش از ٨٠ درصد مسائل موجود در این عرصه مربوط به دانش مدیریت است. اگر مدیران بیمهای ما شناخت و تعریف مناسبی از خدمت مطلوب داشته باشند، فرهنگ و کاربر بیمه نیز توسعه خواهد یافت. این شناخت مناسب در مواردی همچون برخورد مناسب با مردم، پرداخت به موقع خسارت، ارباب رجوع تلقی کردن بیمهگذار و… منعکس است. بنابراین عامل مدیریت انسانمحور در توسعه صنعت بیمه و افزایش ضریب نفوذ آن بسیار مهم است.
مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.