توصية اول اطمينان به خود است. جوانان توجه داشته باشند كه در حقيقت در ما مصدر كارها نيستيم، ما ابزار كاريم. هر يك از ما به نوعي با مسائل برخورد ميكنيم كه اين نوع برخورد بستگي به شخصيت و فكر هر كسي دارد. به عبارت ديگر اگر ما اعتماد به نفس داشته باشيم و توانمنديهاي خودمان را باور كنيم با هر مسئلهاي محكم برخورد خواهيم كرد و به نتيجه خواهيم رسيد.
توصية دوم توكل به خداست. كه معنياش اعتماد به عنايت الهي است. اين احساس، خيلي از كارها را آسان ميكند، چون هر كسي تمام تلاش خود را به عمل خواهد آورد. اما در عين حال احساس ميكند كه تنها نيست، بلكه پشتيبان مهمي دارد كه قدرتمندترين قدرتهاست. پس ميتوان به او تكيه كرد و با قدرت به پيش رفت.
توصيه سوم مبحثي كه در اين حيطه خيلي هم مهم است، «پشتكار» است. خستگي ناشي از ناتواني و ناداني ماست. هرگز نبايد خسته شد و هميشه بايد مصرانه كارها را پيگيري کرد. من در اين رابطه جملهاي به خاطر دارم از كسي كه او را «پدر صنعت نساجي كاشان» ميناميدند. او ميگفت كه در آغاز كار معمولا همه پيش ميآيند اما بزرگترين هنر، خستگيناپذيري و پشتكار است.
توصيه چهارم براي انجام هر كاري اول بايد مطالعه كرد. شروع کارها بدون مطالعه، معمولا منتج به نتيجه نميشود و از طرفي روزمرهگي، سردرگمي و در نهايت ياس به همراه دارد. اما اگر مطالعة اوليه درست انجام شده، و هدفگذاري صحيح به عمل آيد، با باور داشتن به نتيجه كار، انگيزة كافي براي تداوم حركت به دست ميآيد.
اما سخن آخر؛ عزيزان ما به ائمهاطهار عليهمالسلام باور داشته باشند و به آنها توسل كنند. من بر اين باورم كه چون خداوند حقيقت مطلق است و ما با توجه به محدوديتهاي انساني، نميتوانيم بهطور مستقيم با او در تماس باشيم انبياء و ائمه اطهار را خلق فرموده است تا ما به وسيلة آنها با خداوند ارتباط بگيريم. بنابراين نبايد وسايل معنوي ارتباط با خداوند را فراموش کرد. وقتي آدم احساس كند كه چنان وسيلة معنوي عزيزي را شناخته و در كنار خود دارد چگونه به راحتي با خداوند و با زندگي روبهرو ميشود. اتكاء به چنين منبعي ما را جزء توانمندترين مردم روي زمين قرار ميدهد. در چنين شرايطي است كه انسان هرگز شكست نخواهد خورد، اگر هم گاهي نوعي شكست را تجربه كند، عوامل ظاهري شكست را بازنگري ميكند، نقاط ضعف خود را ميشناسد و دوباره شروع ميكند. يعني از هر شكستي براي موفقيتهاي بعدي مدد ميجويد، چون خدا را دارد.