یکی از مشکلات کشورهای در حال توسعه که کمتر بدان توجه میشود، مشکل مدیریت است. برداشت اشتباهی که از مقوله مدیریت در جامعه ما فراگیر شده، این است که مفهوم مدیریت را مترادف با ریاست و دستور دادن میدانند، درحالیکه مدیریت یعنی نیرویی برای ایجاد خلاقیت، نوآوری، همافزایی و بیدار کردن توان خفتهای که در درون جامعه وجود دارد، مانند نخ تسبیح که دانههای تسبیح را گرد هم میآورد.
مدیریت دانش محض نیست، دانش همراه با هنر است، کسی که هیچ استعدادی در زمینه نقاشی ندارد با کلاس رفتن نقاش نمیشود. امروزه از رهبری یا leadership در مباحث مدیریتی استفاده میشود. عدم انگیزه در کارکنان باعث کارشکنی پنهان و مبارزه منفی شده و در نتیجه سبب پایین آمدن بهرهوری میشود، یک مدیر باید بتواند در زیردستانش ایجاد عشق و انگیزه کند نه اینکه تنها بهرهوری فیزیکی را مدنظر قرار دهد. کارکنان ماشین تولید نیستند تا صرفاً برای دستمزد و انجام وظیفه کار کنند. اگر آنها مدیر خود را دوست داشته باشند، انگیزه و خلاقیتشان نیز بالا میرود. همانگونه که اگر دانشآموزان با آموزگار خود رابطه عاطفی داشته باشند، انگیزه بیشتری برای درس خواندن دارند.
مدیر مبصر نیست، پدر است
من یک زمانی با کارکنانم فوتبال بازی میکردم و این صمیمیت باعث نمیشد که آنها به قول معروف حرف مرا نخوانند. زیرا میدانستند که در کار، در صورت تخطی برخوردی جدی با آنها خواهم داشت. در کشوری که مدعی اخلاق مداری است باید به جنبههای اخلاقی و انسانی در مدیریت توجه بیشتری شود. چند نفر از مدیران ما نهجالبلاغه را خواندهاند؟ نهجالبلاغه پر از راهکارهای مدیریتی است. بسیاری از نکته های مدیریتی که ما آنها را بهعنوان دستاوردهای بدیع غرب فرا میگیریم، از قدیمالایام در فرهنگ ما بوده است و سابقهی تاریخی دارد، زمانی که نادرشاه به هندوستان رفت در آنجا پیرمردی را دید که در شمشیرزنی بسیار مهارت داشت. نادر از او پرسید: زمانی که به ایران حمله کرده بودند تو کجا بودی؟ پیرمرد گفت: من بودم، نادر نبود!
وقتی فردوسی در شاهنامه میگوید«توانا بود هرکه دانا بود» در واقع به نقش دانش در بالا بردن توانایی بشر اشاره میکند. توسعهی دانشمحور و مدیریت دانش از اصول بدیهی مدیریت و توسعه در عصر حاضر است. سرزمین ما زمانی مرکز تولید دانش بوده است، درحالیکه امروزه بهترین دانشگاههای ما حتی جزو 100 دانشگاه اول دنیا هم نیستند. هزینه کردن در بخش دانشگاهی در واقع یک نوع سرمایهگذاری است.
گذشتهرو بشناس، آیندهرو بساز
یکی دیگر از معضلات ما نبود توجه به مستندسازی و انتقال دانش است. با شناخت گذشته میتوان خط مشی آینده را تعیین کرد. دانش سدسازی در کشور ما سابقه تاریخی دارد. شرایط اقلیمی ایران به گونهای است که هیچگاه راهی به جز ذخیرهسازی آبهای سطحی نداشتهایم. داریوش 2500 سال پیش سد ساخته بود و بعد از 2500 سال هنگامی که میخواستند سد درودزن را بسازند در هیچ کجای رودخانه، جایی بهتر از محل احداث سد قبلی پیدا نشد و سد درودزن را همان جا ساختند. توجه به این مسئله هم باعث انتقال دانش و تجربه میشود و هم باعث بالارفتن اعتماد به نفس در مردم. امروزه استفاده از گاز متان با تصفیه غیرهوازی فاضلاب برای تولید سوخت و انرژی تجدیدپذیر بهعنوان محصول قرن بیستم در همه جای دنیا متداول و الزامی شده است، درحالیکه چهار قرن پیش شیخ بهایی در حمام شیخ بهایی اصفهان از این روش استفاده کرده است و یا طب گیاهی و سنتی را میشود مثال زد که امروزه در دنیا بسیار از آن استفاده میشود، درحالیکه ما میتوانستیم با استفاده از طب بوعلی و سابقهی تاریخی این دانش در کشورمان در این زمینه بسیار توانمند باشیم. همانگونه که چینیها طب سوزنی خود را به دنیا معرفی کردند و بسیار مورد استقبال قرار گرفت.
پاییز طلایی
در سایر کشورها اغلب سیاستمداران و مدیران بزرگ بعد از کنارهگیری از کار کتاب خاطراتشان را منتشر میکنند. این یک راه انتقال تجربه است. ما باید بچهها را در کلاس انشاء به نوشتن خاطره، گزارش و مقاله ترغیب کنیم تا آنها مهارت نوشتن را فرا گیرند.
شرکت مهاب قدس متعلق به کسی نیست، افتخار همه ایرانیان است. کارشناسان این شرکت صنعت سدسازی کشور را به خودکفایی رساندهاند. ما پیش از انقلاب سدهای با ارتفاع 60 متر مثل سد گلپایگان و مه آباد را نیز با استفاده از کارشناسان خارجی میساختیم. در حالیکه امروز کارشناسان داخلی با انتقال فناوری، سدهای بزرگ با ارتفاع 230 متر را هم، طراحی میکند و میسازند و میتوانند در عرصههای بینالمللی عرض اند ام کنند. مردم ما باید از این افتخارات آگاه باشند.
در شهر شیان چین، مرکز ایالتی با 20 میلیون جمعیت، کنار دانشگاه شهر، شهرکی مسکونی با نام پاییز طلایی برای مدیران بازنشسته صنعتی و استادان دانشگاه ساختهاند، امکانات کاملی شامل رژیم غذایی زیر نظر متخصصین تغذیه و کتابخانه در اختیار ساکنین این شهرک قرار میدهند و دانشجویان میتوانند به این افراد مراجعه کرده و از راهنماییها و تجربه و دانش آنها استفاده کنند. این هم یک حرکت انسانی است، هم استفاده بهینه از تجربه و دانش متراکم شده در این افراد. در کشور ما از مدیران موفق بعد از بازنشستگی حتی بهعنوان مشاور نیز استفاده نمیکنند. در حالیکه دانش و تجربه یک مدیر با استفاده از سرمایه و هزینه کشور بوجود آمده است و باید از آن استفاده کرد. مراکز دانشگاهی ما باید با بخشهای دولتی و صنعتی و دستگاه های اجرایی ارتباط نزدیک داشته باشند.
نبودگزینش و سنجش
یکی دیگر از مشکلات مدیریتی در کشور ما نبودگزینش و سنجش مناسب است. در انتخاب و گزینش مدیران توانایی و استعداد مدیریتی آنها مورد ارزیابی قرار نمیگیرد و بعد از آن هم کارنامهی آنها مورد سنجش قرار نمیگیرد. در آمریکا سازمان (office of management and budget) که چیزی معادل سازمان برنامه و بودجه ماست بر عملکرد سالانه سازمان های دولتی نظارت دارد و سازمان ها موظفاند هر سال برای دریافت بودجه گزارش عملکرد خود را با ذکر موفقیتها، عدم موفقیتها و علل آن به این نهاد تحویل دهند.
هر سازمانی موظف است که برای خود چشمانداز، برنامه راهبردی، تاکتیک و استراتژی داشته باشد و عملکرد خود را مورد سنجش قرار دهد. هر انسانی ممکن است اشتباه کند، مهم تکرار نکردن اشتباه و درس گرفتن از آن است. وقتی این اشتباه در حیطهی مدیریت اتفاق میافتد باید علل آن بررسی شود تا از تکرار آن جلوگیری شود. خدا نیز به بندگان وعدهی بهشت و جهنم میدهد تا اعمال خود را مورد سنجش قرار دهند.
بشنو چه میگوید، ننگر که میگوید
حضرت علی(ع) میفرمایند« بشنو چه میگوید، ننگر که میگوید.» امروزه دیگر تصمیمها بهصورت گروهی گرفته میشود. ما تمام پیشنهاداتی را که در صندوق پیشنهادات شرکت ریخته میشود، بررسی میکنیم و به صاحبان پیشنهادات کاربردی و مفید پاداش میدهیم.
در آلمان بیش از50 درصد اختراعات ثبت شده مربوط به کارگرانی است که مستقیم روی ماشینها کار میکنند. گاهی اوقات یک تکنیسین میتواند نظرات مفیدی ارائه دهد که به ذهن یک کارشناس خطور نمیکند. برای مثال هنگام بازسازی سد عباسپور ما میخواستیم از مفتولهای پیشتنیده استفاده کنیم. همین کار را اسپانیاییها در سد سپیدرود انجام داده بودند و ما آن را مستندسازی کرده و آموخته بودیم.
اما ما دستگاه های لازم برای تابیدن مفتولها را نداشتیم و کارگران مجبور بودند این کار را با دست انجام دهند که زمان و انرژی زیادی صرف میشد. یکی از تکنیسینهای دیپلمهی ما پیشنهاد داد که با سوراخ کردن یک تخته سه لایی به تعداد مفتولها و قرار دادن یک دسته برای چرخاندن آن میشود تابیدن مفتولها را سریعتر و آسانتر انجام داد. ما پیشنهاد او را عملی کردیم و دو ماه حقوق هم به او پاداش دادیم. مدیران باید برای پیشبرد اهداف یک سازمان مانند دوی امداد عمل کنند، نه اینکه با تغییر یک مدیر به اول خط برگردند. در برخی از کشورها وقتی که یک وزیر عوض میشود یکی از مدیران قبلی به عنوان مشاور همکاری خود را با وزیر جدید ادامه میدهد. دلیل اینکار تداوم و انتقال تجربه است. متاسفانه در کشور ما تغییرات و تعویضها اتوبوسی و یا قطاری انجام میشود.