با توجه به اهميت نوآوري ها در توسعه و بهبود سيستم مالي و اقتصاد، بررسيها بر اين امر دلالت دارند که بازار فرابورس ايران با توسعه نوآوريهاي ساختاري، نقش مهمي را در انجام معاملات و مشارکت بيشتر افراد در بازار سرمايه ايفا کرده و امکان تنوع ابزارها، خدمات و محصولات مالي و بهعبارتي متنوعسازي پرتفوي سرمايهگذاران با توجه به انتظارت و ريسک بازار را فراهم ميکند. همچنين، اين بازار باعث بهبود و افزايش مطلوبيت هزينههاي معاملاتي و مکانيسمهاي افشاي اطلاعات در بازار سرمايه ميشود که خود بستر مناسبي براي ورود سرمايهگذاران و شرکتها بهشمار ميآيد. امیر هامونی، مدیرعامل فرابورس ایران در گفتگویی که با مدیران و روسا انجام داده معتقد است که فرابورس با توسعه ابزارها تغییر شگرفی در موضوع تامین مالی پدید آورده است و یک الگوی عملی در این پارادایم نوین اقتصاد ایران یعنی اقتصاد مقاومتی است. وی همچنین تاکید دارد با برخی ابزارهای جدید در فرابورس ایران، مدت زمان تامین مالی برای شرکت های بزرگ از 300 روز به 30 روز کاهش پیدا کرده که این دستاورد، تجلی روح حاکم بر سیاست های اقتصاد مقاومتی است. مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید.
یکی از بندهای اقتصاد مقاومتی برداشتن فشار تامین مالی از بانکها و بردن آن به سمت بازار سرمایه است. تنوع ابزارها در فرابورس بیشتر از بورس و بورس کالا است و عمدهی ابزارهای جذاب در حیطه فرابورس هستند. یکی از این ابزارها صندوقهای پروژه است. گفته میشود قرار است تاسیس صندوقهای پروژه در بخشهایی که کشور در آنها مزیت دارد، مثل نفت، صورت بگیرد. در این مورد چه اقداماتی انجام شده است؟
در فرابورس و بازار سرمایه همواره تلاشهایی برای طراحی ابزارهای جدید تامین مالی پروژهها صورت گرفته است. تامین مالی بسیاری از پروژهها در قالب شرکت سهامی عام از طریق بازار سرمایه و فرابورس صورت گرفته است، مثلا پروژههایی در صنعت فولاد از این طریق تامین مالی شدهاند. نکته مهمی که در مورد تامین مالی پروژهها از طریق شرکتهای سهامی عام و با ظرف حقوقی شرکتهای سهامی عام وجود دارد مدت زمان تامین مالی است که بالغ بر ۲۰۰ روز کاری است. محدودیتهایی که در چارچوب اساسنامه و قانون تجارت برای تامین مالی به ویژه در حوزه افزایش سرمایه وجود دارد، باعث شده است شرکتهای سهامی عام برای تامین مالی سازوکار مناسبی نداشته باشند. بسیاری از پروژهها باید تا مدت زمانی مشخص به بهرهبرداری برسند تاvisible باشند و مدت زمان فرآیندهای تامین مالی قابل رویت برای این پروژهها بسیار مهم است. دلیل عمدهی زمانبر شدن بسیاری از پروژهها طولانی شدن فرایندهای تامین مالی است. صندوق پروژه این فاصله زمانی را پر کرده است. یکی از مدیران هلدینگها که ۸۰۰۰ میلیارد تومان پروژه فولاد را انجام داد میگفت ۳۰۰ روز کاری برای تامین مالی باید وقت بگذارد. اما مجلس ظرفیتهای بالایی را در اختیار سازمان بورس و بازار سرمایه قرار داد و گفت به موجب اساسنامه، صندوقها از محدودیتهایی که قانون تجارت برای تامین مالی پروژه در نظر گرفته است معاف میشوند و میتوانند خودشان اداره شوند. مهمترین مسئله در مالکیت صندوقها، جدا شدن مدیریت از مالکیت است. مدیریت میتواند یک تیم حرفهای باشد که سهم حداقلی در صندوق داشته باشد و سهامداران در مالکیت شریک شوند و به پروژه پول وارد کنند. به این ترتیب یک ساختار ۹۰ روزه میتواند تبدیل به ۲۰ یا ۳۰ روز شود. ویژگی این صندوقها همین است. علت اصلی این مسئله که ما به سمت استفاده از ظرف حقوقی صندوق یا fund حرکت کردیم، همین مطلب بود که برای حاکمیت پروژه طراحی صورت بگیرد که لزومی برای مراجعه به قانون تجارت برای اداره آن وجود نداشته باشد. این صندوقها به موجب قانون نزد مرجع ثبت شرکتها به ثبت میرسند و تحت همین عنوان صندوق سرمایهگذاری پروژه، صندوق سرمایهگذاری جسورانه و… شکل گرفتند و به ثبت رسیدند. وجود این صندوقها در فرایند رشد اقتصادی بسیار موثر خواهد بود.
شما گفتید با اقداماتی که صورت گرفته است فرآیندهای مربوط به تامین مالی هموارتر شده است. این هموارسازی چگونه عملیاتی شده است؟
هر طراحی و ابزاری که شکل میگیرد برای رسیدن به بلوغ به مدت زمانی اغلب طولانی نیاز دارد تا سرمایهگذاری روی این ابزار فرهنگسازی شود و اصطلاحا در میان مردم جا بیافتد. این نوع از طراحیها به نوعی مراقبت بعد از شکلگیری احتیاج دارند و باید دائما رصد شوند چرا که بسیاری از مشکلات و خلاهای این ابزارها در فاز اجرایی خود را نشان میدهند. مثلا بعد از این که کار در ریل حقوقی قرار میگیرد ما متوجه میشویم که به هماهنگیهایی با بقیه دستگاهها احتیاج دارد. ما مذاکراتی با سازمان ثبت شرکتها صورت دادهایم که بسیاری از امورات ثبتی شرکتهای پذیرفته شده را با هماهنگی یکدیگر انجام دهیم و این سازمان در فرابورس یک نماینده داشته باشد.
یکی از بخشهای دیگری که زیر نظر شما اداره میشود بخش صندوقهای سرمایهگذاری قابل معامله است. ETFها در کشورهای پیشرفته دنیا اولین مسیر ورود کسانی هستند که علاقمند به سرمایهگذاری در بازار سرمایه هستند. در این کشورها مرسوم نیست که افراد مانند وضعیتی که در کشور ما در جریان است دورهی technical و fundamental را برای ورود به بازار سرمایه بگذرانند. به نظر میآید ETFها در کشورهای دیگر تنوع بیشتری دارند. برای بالا رفتن تنوع ETF ها در ایران چه کارهایی صورت گرفته است؟ آیا برنامهای برای به وجود آمدن مدلهای مختلف ETF، متناسب با میزان ریسک قابل پذیرش برای سرمایهگذار وجود دارد؟
در تامین مالی پروژه، برنامه به این صورت است که مردمی که با مسائل فنی حوزه سرمایهگذاری آشنایی ندارند وارد نشوند چرا که ریسک این حوزه بالاتر از حضور یک سهامدار در یک شرکت بالغ سودآور است. اما در تامین مالی پروژه و صنایعی که آینده آنها مشخص نیست طراحی برای سرمایه گذاران نهادی، حقوقی و حقیقی آگاه است. اما ETFها ابزاری برای سرمایهگذاری غیرمستقیم عموم مردم است. شعار این بازار از ابتدای راهاندازی آن «ابزاری برای همه مردم» بود. ETF سبدی از داراییها را در بورس تشکیل میدهد و باعث ایجاد تنوع میشود و توانایی کنترل ریسک غیر سیستماتیک بازار را دارد. افرادی که تخصصی در بازار سرمایه ندارند پول خود را برای سرمایهگذاری به مدیران حرفهای ETFها میسپارند. در بسیاری از جوامع پیشرفته این صندوق ها توانسته اند ضریب نفوذ بازار سرمایه را در مردم بالا ببرند و به طور مثال در برخی جوامع ضریب نفوذ را از ۱۰ درصد به ۸۰ درصد برسانند. بازار ایتیاف طلا هم در فرابورس دنبال میشد اما تصمیم بر این شد که این بخش به بورس کالا منتقل شود چون پایه آن یک کالا است. شکلگیری ایتیافهای تخصصی برای هر صنعت هم در حال پیگیری است. شخصی که تمایل به ورود به بازار سرمایه و سرمایهگذاری و حرکت در شاخص یک صنعت خاص را دارند اما اطلاعات کافی را در مورد این صنعت ندارند، کافی است ایتیافهای مربوط به این صنعت را خریداری کند و این صندوقها صرفا در سهام همان صنعت خاص سرمایهگذاری می کنند. با توجه به رشدی که در بخش ایتیافها شاهد آن بودیم، اقدامی که در حال حاضر در دست انجام است راهاندازی یک نرمافزار معاملاتی مخصوص ایتیافها است. ما در حال بررسی و مطالعه شرکتهایی که در دنیا در این حوزه خدمات تکنولوژی ارائه میکنند هستیم تا در نهایت بتوانیم با مناسبترین آنها قرارداد امضا کنیم چرا که ایتیاف ابزار بسیار پیچیدهای است و محاسبات بسیار سنگینی را میطلبد و عملکرد در این بخش به تکنولوژی که به کار میرود وابستگی زیادی دارد. در حال حاضر مذاکراتی با همین شرکتها در حال انجام است و ما در حال طراحی هستیم و روی تبدیل صندوق سرمایهگذاری مشترک یا همان mutual fundها که بالغ بر ۱۰۰ هزار میلیارد تومان از سرمایهگذاریها به این بخش اختصاص یافته است، به ETF هستیم. طرحهایی در این مورد مدون و مکتوب شدهاند و نظر سازمان بورس هم به این طرح بسیار مساعد است. ما با چند mutual fund در مورد تبدیل شدن به ETF صحبتهایی انجام دادهایم و همکاریهایی برای انجام این طرح صورت گرفته است.
در دنیا معمولا خرید ETFها یک فیلتر پیشین دارد به این صورت که محاسبه ریسک سرمایهگذار توسط بانکها صورت میگیرد و متناسب با آن، بانک به فرد ETFهایی را پیشنهاد میکند. جایگاه این فیلتر در کشور ما کجاست؟
برخی از کارگزاران و تامینکنندگان سرمایه چنین سیستمی را پیاده میکنند. یعنی پرسشنامهای در اختیار سرمایهگذار قرار میدهند که بر اساس آن میزان ریسکپذیری و ریسکگریزی او ارزیابی میشود و ارائه محصول بر اساس ذائقه ریسک فرد صورت میگیرد. بانکها هم باید به سراغ این کار بروند اما در حال حاضر زیرساختهای مورد نیاز را ندارند. یکی از طرحهایی که در تحول نظام بانکی میتواند مطرح شود همین مورد است.
طرح جالب دیگری که راهاندازی آن هم زمان زیادی برد، صندوقهای جسورانه است. حرکت به سوی دانشبنیان شدن یکی از محورهای اقتصاد مقاومتی است. میدانیم که تامین مالی ایدهها متفاوت از تامین مالی شرکتهای بالغ است. آیا این صندوقها میتوانند در مورد این ایدهها کمککننده باشند و آنها را به مرحله عملیاتی شدن برسانند؟
ما با توجه به انعطاف در حاکمیت و زمان تامین مالی، از ساختار صندوق سرمایهگذاری استفاده کردیم. تفاوت اساسی این است که قرار نیست این پولها در سهام شرکتهای بورسی جمع و سرمایهگذاری شود بلکه قرار است در سهام یک شرکت استارتآپ سرمایهگذاری صورت بگیرد که هنوز فقط چند قدم از مرحلهی یک ایده فاصله گرفته است. در این مرحله صندوقهای جسورانه وارد میشوند و سرمایهگذاری انجام میدهند. در فرابورس شرکتی وجود داشت که با سرمایه ۱ یا ۲ میلیارد تومان وارد فرابورس شد و حالا با یک سرمایهگذار استراتژیک همکاری میکند، (سهام ۹۰ درصدی این شرکت ۱۰۰ میلیارد تومانی را فروخته است) و برای ۱۰۰۰ میلیارد تومانی شدن برنامه دارد. به هر ترتیب صندوقهای جسورانه منابع را از طریق سرمایهگذاران آگاه و یا سرمایهگذاران نهادی تامین میکنند. بحث اصلی در این صندوقها این است که در صنعت تخصصی باشند. صندوق رویش لوتوس که راهاندازی شد در حوزه سلامت با پژوهشکده رویان ارتباط دارد. صندوق vc دیگری که راهاندازی شده است در حوزه fintech تکنولوژی مالی است و به همین صورت هر ویسی به صورت تخصصی به یک حوزه خاص تعلق دارند. بعضی از ویسیها هم به صورت ترکیبی در حیطهی چند حوزه مختلف هستند. مثلا پروژهای وجود داشت برای طراحی یک تراشه برای بیماران دیابت که این پروژه هم در حوزه الکترونیک هم در نانو هم در بایو میتواند جای بگیرد.
در حوزههای غیر صنعتی و تکنولوژیک یعنی علوم انسانی چطور؟ امکانی برای تامین مالی وجود دارد؟
بلی، تامین مالی پروژههای هنری هم میتواند از طریق ویسی صورت بگیرد. لزومی ندارد که تامین مالی از طریق ویسی صرفا در حوزه صنایع و تکنولوژیهای high-tech صورت بگیرد. بر اساس مطالعات شخص بنده، حضور ویسیها و تعداد آنها و حجم سرمایهگذاری که انجام میدهند و… روی رشد اقتصادی کشورها همواره تاثیر معنیدار داشته است. لذا عزم ما راسخ است که بتوانیم با استفاده از این ابزار تامین منابع در این حوزهها را تسهیل کنیم. مثلا دانشگاه تهران درخواست ویسی مخصوص به خود دانشگاه را دارد. یکی از مهمترین خاصیتهای صندوقهای جسورانه در کشور ما پوشش حقوقی است که اساسنامه به سهامداران میدهد. اگر این پوشش حقوقی و نظارت سازمان بورس وجود نداشت، این نوع از تجهیز منابع باید مطابق با قانون مسئولیت مدنی انجام میشد و به قراردادها رجوع میشد. این ساختارهای حقوقی صندوقهای جسورانه پوشش حقوقی لازم را دارد تا نیازی به مراجعه به اینها نباشد. سرمایهگذاران خارجی همچنین بسیار به ما تاکید کردهاند که این ساختار حقوقی بسیار به آنها کمک کرده است که اگر اختلاف نظری بین کارآفرین و سرمایهگذار به وجود بیاید هیئت داوری تخصصی سازمان بورس میتواند رسیدگی را انجام دهد.
آقای هامونی صندوقهای جسورانه در اکثر کشورهای دنیا با تاسیس شتابدهندهها اتفاق افتاد و مراکز رشد به شتابدهندهها تبدیل شدند. تقریبا در حال حاضر مراکز رشد در دنیا منسوخ شدهاند. شتابدهندههای معروف دنیا مرزهای جغرافیایی را شکافتهاند و از همه جای دنیا ایدهها را دریافت میکنند. اقتصاد مقاومتی به بروننگری تاکید بسیاری دارد. آیا در کنار ورود سرمایه، میتواند بستری برای ورود ایدهها از نقاط دیگر دنیا به کشور و باروری آنها فراهم شود؟ آیا در این راستا اقدامی انجام شده است؟
ما عضو فعال فدراسیون بورسهای اروپا و آسیا هستیم. کشورهایی که در حوزه دانشبنیان فعالیت داشتهاند، در این فدراسیون نوعی تسک فورس به وجود آوردهاند به نام (EPM(Euro Asia Private Market که قزاقستان، ایران و ترکیه عضو آن هستند. تحت این بستر قرار بر این است که نوعی پلتفرم یا سایت طراحی شود که تمام استارتاپ کمپانیها و ایدهها از همه این کشورها روی این پلتفرم قرار بگیرد و ویسیها و سرمایهگذاران بتوانند به اینها دسترسی داشته باشند. به طور مثال یک سرمایهگذار ایرانی میتواند ایدهای از کشور ترکیه را بپذیرد. از طرف تعدادی از سرمایهگذاران خارجی هم هماهنگیهایی در حال صورت گرفتن است که در قالب یک جنرال پارتنر برای راهاندازی یک صندوق جسورانه در ایران مجوز بگیرند.
همواره بورس محکوم به داشتن شرکتهای بزرگ و بیتحرک بوده است که یا سودآوری آنها ناشی از امتیاز ویژهای است که دارند یا سودآوری چندانی ندارند و بورس از شرکتهای کوچک یا متوسط بیبهره بود. معمولا در ایران سختگیریهای زیادی برای ورود به بازار بورس وجود دارد اما بعد از ورود سختگیریهای این چنینی بسیار کم میشوند آیا قرار است در مورد شرکتهای کوچک و متوسط هم همین شرایط برقرار باشد؟ آیا سختگیریهای بدو ورود وجود دارد؟ نظارتهای پس از ورود چگونه است؟
در ورود به بازار SME و معیارهای آن تسهیلاتی صورت گرفته است اما در مورد شفافیت شرکتها مصمم و سختگیر هستیم. خط قرمز ما شفافیت است. حسابرسی به صورتهای مالی شرکتها باید تحت نظارت سازمان بورس صورت بگیرد. بسیاری از شاخصها از جمله سرمایه، سایز، تعداد سهامدار و… در معیارهای ورود به اسامای جایی ندارند. همین مسئله به سرعت ورود شرکتها کمک کرده است. چالشهای اصلی ما حاکمیت شرکتی و شفافیت است.
چند روز طول میکشد تا شرکتی که معیارهای ورود را دارد، وارد بازار اسامای شود؟
در مورد چند شرکتی که پذیرفته شدند فرایند زمانبر بود. در مورد یکی از شرکتهای دانش بنیان که در حال حاضر روی تابلوی اسامای پذیرفته شده است این فرایند حدود 2 سال زمان برد. البته شرکتی بوده است که کارهایش منظم صورت گرفته است و در کمتر از یک ماه پذیرش شده است. این زمان بستگی به وضعیت مستندات شرکتها و مشاوران آنها دارد.