مدیر همیشه به دنبال نزدیک شدن به استاندارهای مدیریتی، ارتقاء سطح سازمان و تثبیت جایگاه مدیریتی است. برای تحقق این امر نیاز است مدیر با به روز نگهداشتن و تطابق خود با آخرین تحولات رشته کاری حرکتی رو به پیشرفت داشته باشد. یک مدیر ممکن است در مجامع و جلسات مختلفی حضور داشته باشد در نتیجه به روز بودن اطلاعات یکی از مهمترین عوامل موفقیت در این جلسات به شمار می رود. در غیر اینصورت در زنجیره تعاملات انسانی به حلقه ای جدا شدنی تبدیل می شود.
هر سازمانی برای رسیدن به تعالی، اهداف و برنامه های مختلف دارد که سازمان های رقیب هم در بسیاری از مواقع، این اهداف و برنامه ها را دنبال می کنند. یکی از وظایف مدیر این است که سازمان های رقیب را شناسایی و مسیر توسعه ای آنها را شناسایی و آنالیز کنند. لازمه شناسایی یک مجموعه رقیب و پیشرو داشتن دانش در حوزه کاری مربوطه است، اگر مدیران دانش کافی در حوزه کاری را ندارند بهتر است سمت مدیریت را نپذیرند.

تفاوت ریاست با مدیریت
کم نیستند کسانی که ریاست و مدیریت را یکی می دانند. در تعریف آنها هیچ تفاوتی میان یک مدیر و رئیس وجود ندارد. اما آنچه که واضح و مبرهن است میان مدیریت و ریاست تفاوت های بسیاری وجود دارد. عده ای ریاست را با مدیریت اشتباه می گیرند.درحالیکه رئیس بودن کار دشواری نیست و با مدیریت فاصله بسیاری دارد.
از نظر عده ای رئیس بودن داشتن اختیاراتی است که در چارچوب ضوابط و مقررات دستوراتی را صادر می کنند. از نظر این گروه ریاست کاری مکانیکی است که در آن به ایفای نقش می پردازند و وظیفه محوله به شرحی که در چارچوب شرح وظایف آمده را در ضوابط و مقررات جاری حاکم در آن دیکته می کنند. اما مدیریت کردن ورای این ماجرا است. مدیر هر روز برای رشد مجموعه باید ایجاددلگرمی،اعتماد به نفس، اشتیاق و… کند.

تلفیق تجربه و علم
در بسیاری از ادارات دیده می شود که کارمندان برای خروج از مجموعه منتظر دقایق پایانی ساعت کاری خود هستند. به محض پایان یافتن ساعت کاری به سرعت مجموعه را ترک کرده و باقی امور را به روز بعد موکول می کنند. به عنوان یک مدیر دیدن چنین صحنه هایی برایم دردناک است.
لذا انگیزه دادن، زمینه رشد کارمندان را فراهم کردن، ایجاد فرصت برای جوانان و ارتقاء اعتماد به نفس نیروهای جوان مجموعه، بالا بردن روحیه کار تیمی، نقد پذیری و دوست داشتن مجموعه از مهمترین عواملی است که به یک مدیر کمک می کند کارمندان را پایبند مجموعه کند.
تمام نکات مدیریتی در کتب مختلف ارائه شده است اما یک مدیر قطعا برای خود الگوهایی دارد، استفاده از تجربیات دیگران و الگوهای مد نظر هم می تواند در موفقیت مدیر نقش آفرینی کند.

ویژگی‌های مدیر توسعه یافته
مدیریت به دو بخش اصلی تقسیم می شود:
1- مدیریت بر انسان ها
2- مدیریت بر سازمان و اهداف و مسولیت ها
به روز بودن، با تغییرات مقابله نکردن، زمینه تغییرات را فراهم کردن و داشتن تخصص عواملی هستند که یک مدیر را به سمت توسعه یافتگی سوق می دهند. مدیر توسعه یافته حتما بر زبان خارجی مسلط بوده و با تکنولوژی و فناوری های روز دنیا آشنایی دارد.یک مدیر موفق برای آشنایی با تحولات روز دنیا نیاز به مطالعه دارد و اینجاست که آشنابودن به زبان های خارجی به کمک او می آید.

تفاوت سبک مدیریت داخلی و خارجی
در کشورهای خارجی علاوه بر حضور مدیران اثرگذار یک سیستم منسجم برای سنجش و تعیین صلاحیت مدیر وجود دارد. مدیریت در کشور ما به مراتب سخت تر از کشورهای دیگر است. به این دلیل که شاید شرایط انتصاب و انفصال با حاشیه هایی همراه است که الزاما با شایسته سالاری ارتباط ندارد. در کشورهای خارجی همه مدیران در یک قالب تعیین شده و بر اساس جامعه آماری و نتایج عملکرد رتبه بندی می شوند. اما در کشور ما این امر مصداقی ندارد. الگوهایی مانند میزان اشتغال، اثربخشی در جامعه، کارآفرینی، نتایج تولید و… الگوهایی هستند که در بررسی عملکرد مدیر مورد کاوش قرار می گیرند. عوامل سیاسی و بروکراتیک کمترین نقش را در تعیین مدیر دارد.
کشورما درحالیکه یکی از کشورهای پیشرو در شعور سیاسی است اما در زمینه مدیریتی با مشکل رو به رو است.
در هندوستان با تغییر دولت و سیستم سیاسی و وزرا، معاونین کماکان در بدنه کارشناسی باقی می مانند. تفکر سیستمی وحاکم شدن اصولا مدیریت ها را سهل تر می کند و آنجاست که قابلیت های فردی بیشتر نمود پیدا می کند. ارتقا سیستم و به تعالی رسیدن امری تدریجی مستمر و مداوم است.

مهمترین شاخصه های یک مدیر
1- ارزش آفرینی
2- از خود گذشتگی
3- توسعه یافتگی