بزرگان صنعت دست بر سینه، بر قامت خمیده‌اش خم می‌شوند.پیر صنعت ایران هم با همان عصاي چوبي در دست گرفته که تمام بدنش را روي همين عصا می اندازد با تواضع و خشوع همیشگی در مقابل هم قطاران خود سر خم می کند. محسن خلیلی همان مدیری است که در سال‌های قبل از انقلاب کارخانه بوتان را با يك هزار و 500 كارگر و كارمند مدیریت می کرد.
او همانند مدیران با سابقه براي موفقيت در طرح‌ها و برنامه هايش، اصولی را تدوين كرده و به آن پايبند است. اصولی كه در درجه اول به آن اعتقاد قلبي داشته و آنها را باور می کرد. محسن خليلي 5 اصل براي موفقيت در كار و زندگي را این‌گونه بیان می‌کند.
تشويق و ترغيب:
مهمترين و اولين اصل براي پيشبرد اهداف، تشويق و ترغيب است.
اميدواري:
همواره اميد كامل را به جاي نااميدي بايد بنشانيم. دنيا مملو از مردماني است كه دچار كوته فكري و اهداف كوچك و حقيرند. اين افراد مايلند تنگ نظري خود را به ديگران هم انتقال دهند. اميدواري مانع از هرگونه دلزدگي در فراز و نشيب هاي زندگي مي شود.
عشق به كار:
هر كاري كه خالي از عشق و علاقه باشد و از روي اجبار انجام شود پوچ و ميان‌تهي خواهد بود. عشق و علاقه به كار باعث بالندگي و پويايي مي‌شود.
عفو و گذشت:
اين هم يكي ديگر از اصول مهمي است كه پيوسته بايد به آن توجه داشته باشيم.
اين اصل بيش از هر كس ديگري بايد مورد توجه مديران و كارفرمايان قرار گيرد، چرا كه باعث به وجود آمدن نوعي حس اعتماد متقابل بين كارگر و كارفرما مي‌شود.
آرمان مشترك:
تحقق اين اصل به ايجاد يكپارچگي و يگانگي بين افراد كمك كرده و هويت افراد را از مرزبنديها و دسته بندي ها به جانب جنبه هاي مشترك و يكسان تغيير جهت مي د هد.
با توجه به اين اصول و رعايت هر يك از آن مي توانيم گامهاي بزرگي براي پيشبرد اهداف خود برداريم. گام هايي كه صنعت كشور در حال حاضر بيش از هر زمان ديگري به آن نيازمند است. نتايج اين تلاش‌ها مي‌تواند احساس مسرت و رضايت خاطر را در پي داشته باشد. بنابراين هر كسي بايد با چنين رويكردي به سراغ كار و فعاليت روزانه اش رفته و برايش مهم نباشد كه كدام بخش كار پست يا كدام بخش مناسب است چرا كه براي رسيدن به اهداف والا هيچ كاري سخت و دشوار نيست.
