فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند. (آیه پنجم، سوره نازعات)
فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند . (آیه پنجم، سوره نازعات)
فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند. (آیه پنجم، سوره نازعات)

مرتضی داداش | سیاست بازی؛ آفت مدیریت کشور

نمی‌توان بر نهادهایی که در انتخاب مدیر دخالت دارند، تأثیر لازم را گذاشت زیرا اقتصاد کشور به واسطه درآمدهای نفتی، دولتی است. این نهادها خود را مکلف به پاسخگویی نمی‌دانند و اگر می‌خواهیم بر انتخاب درست مدیران تأثیرگذار باشیم باید بر روی این نهادها کار کنیم. الگوهایی که برای مدیریت در این نهادها تعریف می‌شوند مدل‌هایی با تاریخ مصرف مشخص هستند. به این ترتیب نمی‌توان از سیستم‌های مدیریتی و حتی موفق مدیریتی در دیوان‌سالاری کشور الگو گرفت. برای مثال نمی توان با ارجاع به نحوه مدیریت یک فرد خاص نوعی الگوی مدیریتی تبیین کرد و برای استفاده مدیران بعدی یا جوان تر در اختیار آنان گذاشت. شیوه‌های مدیریتی این آقایان در زمان خودشان الگوهای موفقی بوده اما به دلیل نسبت مستقیمی که این الگوها با شرایط خاص زمانی خود داشته‌اند، به کارگیری آنها در زمان‌ها و شرایط دیگر نه تنها موفق نخواهد بود، بلکه حتی ممکن است به نتایج کاملاً منفی نیز بیانجامند. اگر ما به دنبال ثبات مدیریت مطلوب و ایجاد الگوی مناسب برای مدیریت هستیم، باید بتوانیم ساختارهای کلان که زمینه و بستر مدیریت هستند را متناسب با آنچه به عنوان الگوی مطلوب می‌خوانیم تغییر داده و اصلاح کنیم.

هرج و مرج در سازمان ها به دلیل بی‌ثباتی مدیران
بی‌ثباتی و کوتاه بودن عمر مدیران در سازمان ها یکی از موانع دست‌یابی به الگوی موفق مدیریت در کشور است. حضور هر مدیر در یک سازمان موجب تغییرات وسیع و گسترده در آن سازمان می‌شود. این تغییرات طبعاً نیازمند مدت زمانی معقول است تا بتواند اهداف مطلوب و مدنظر مدیریت ارشد را تحقق بخشد. اما کوتاهی دوره مدیریت در سازمان ها موجب می‌شود که سازمان ها با آشفتگی مدیریتی مواجه شوند. در واقع، تغییر زودهنگام مدیران سبب شده تا سازمان نه ساختار قبلی خود را حفظ کند و نه بتواند ساختار جدید را جا بیندازد. در نتیجه معمولاً شاهد هرج و مرج در درون مجموعه‌ها می‌شویم و این دور باطل مرتباً تکرار می‌شود. این هرج و مرج حاصل عملکرد نهادهای تصمیم‌‌گیرنده در انتخاب و انتصاب مدیران است. خود این نهادها به طور مستمر دستخوش تغییر هستند و از این رو تغییر در بدنه مدیریت کشور اتفاق می‌افتد.

عوامل موفقیت یک مدیر
شرایط محیطی مهم‌ترین عامل در چگونگی عملکرد مدیریتی افراد است. ما شاهد مدیرانی هستیم که در سازمان های مختلف و در شرایط متفاوت محیطی، خروجی‌های مدیریتی کاملاً متفاوتی را ارایه کرده‌اند. حال باید ببینیم چقدر برای بررسی عملکرد مدیری فرصت گذاشته‌ایم تا خروجی وی را در شرکت های مختلف ارزیابی کنیم. برای مثال اگر این فرد طی چند سال، مدیریت 3 شرکت را بر عهده داشته، آیا در هر 3 شرکت عملکرد مدیریتی ناموفقی از خود به جای گذاشته و همچنان به دلایل ارتباطات سیاسی یا رفاقتی، برای مدیریت شرکت چهارم نیز انتخاب شده است؟ الگوهای مدیریتی ما هر چند سال و با تغییرات کلان سیاسی در دولت‌ها، تعریف جدیدی پیدا می کند. از این رو مدیر ناچار است خود را با این شرایط متغیرو به روز کند. در واقع مدیران موفق صنایع کشور، مدیرانی هستند که دارای تحلیل سیاسی از اوضاع باشند. اگر مدیری حس و درک سیاسی نداشته باشد، نمی‌تواند مدیریت موفقی را در سازمان ارایه کند.
اگر سلایق سیاسی مدیری که یک بنگاه اقتصادی را اداره می‌کند، موافق شرایط کلی کشور نباشد، نمی‌تواند مدیریت موفقی را ارایه کند. به همین دلیل مدیری که در خارج از کشور موفق بوده، در کشورمان به دلیل شرایط سیاسی موفقیت چندانی به‌دست نمی‌آورد. برای ارزیابی موفقیت یا شکست یک مدیر باید عوامل مؤثر را در کنار هم قرار داد. چرا که یک مدیر خود جزیی از یک مجموعه شبیه به واگن‌های قطار است. اگر مدیر توانست تمام این اجزای مؤثر را با یکدیگر هم‌سو کند، قطار به سمت مقصد تعیین‌شده حرکت خواهد کرد وگرنه هر یک از اجزای مجموعه به سمتی حرکت کرده و راندمان کار صفر شده و مجموعه با مشکل مواجه می‌شود.
عوامل متغیر بسیاری در عملکرد مدیران مؤثر و دخیل هستند،اگر به دنبال سودآوری به عنوان شاخصی برای سنجش عملکرد مدیران باشیم، باید سودآوری پایدار باکیفیت را مدنظر قرار داده و آن را تجزیه تحلیل تکنیکال کنیم. در کنار پارامتر سودآوری پایدار نیز وقتی بحث کیفیت مطرح می‌شود، مواردی مانند ارزش افزوده‌های نهادینه که سرمایه‌های یک مجموعه محسوب می‌شوند باید مورد بررسی قرار بگیرند. این ارزش افزوده‌ها شامل مواردی چون آموزش، R&D و تبلیغات است.

انتقاد از فرهنگ اقتصادی
متأسفانه بسیاری از مدیران پس از پذیرش مسئولیت جدید، بلافاصله کلامشان را با انتقاد منفی از مدیر قبلی آغاز می‌کنند و این عارضه‌ای است که بر بخش گسترده‌ای از فرهنگ اقتصادی کشور حاکم شده است. اگر صداقت، راست‌گویی و روحیه مثبت بر فرهنگ کاری کشور حاکم نباشد، کار کردن در عرصه‌های مدیریتی بسیار سخت می‌شود. بی‌توجهی به تجربه‌های مدیران پیشین از جمله ایراداتی است که هزینه‌های زیادی را بر حوزه‌های مدیریتی تحمیل می‌کند. این بسیار زشت است که ما در هر کاری که می‌خواهیم شروع کنیم باید از خارجی‌ها کپی و تقلید نماییم در حالی که تجربه‌های بسیاری در حوزه‌های مختلف سخت‌افزاری و نرم‌افزاری کشور وجود دارد که به دلیل گسست و جزیره‌گون بودن فعالیت‌ها، فرصت بهره‌برداری از آن‌ها را از دست می‌دهیم.امیدوارم که در عرصه مدیریتی کشور، اقدامات اجرایی را با چینش دولتی از پایین به بالا تصحیح کنیم و در انتخاب مدیران و مجریان، عوامل و سلیقه‌های سیاسی را به حداقل برسانیم.