فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند. (آیه پنجم، سوره نازعات)
فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند . (آیه پنجم، سوره نازعات)
فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند. (آیه پنجم، سوره نازعات)

حسن قشقاوی سفیر ایران در اسپانیا | لااله را می‌گویند، الا الله را هم بگویند … خلأ مدیریت اسلامی

جای خالی مدیریت اسلامی
دیپلمات‌ها در یک کلام رساننده پیام کشور فرستنده نزد کشور دیگر هستند،یک مدیر دیپلماتیک علاوه بر شرایط کنونی مدیریت، باید شرایطی اختصاصی نیز داشته باشد. پیامبر بزرگوار اسلام در زمان نبوت خود و به ویژه پس از استقرار حکومت اسلامی در مدینه 40 سفیر را به روسای کشورها و قبایل مختلف فرستاد. این سفرا ویژگی‌های مختلفی داشته‌اند که می‌توان از آن الگو گرفت. این ویژگی‌ها حتی در مورد ظاهر دیپلمات‌ها و توانایی‌شان در خوب سخن گفتن هم گسترش یافته است.
مدیر فعال در حوزه دیپلماتیک باید به مسایل مربوط به این حوزه آگاهی داشته و فصاحت و بلاغت لازم را در رساندن پیام نزد طرف مقابل داشته باشد. خوش برخورد بوده و شخصیت تاثیرگذار و جذابی داشته باشد و بتواند در طرف مقابل نفوذ کند. درواقع اگر سفیر را یک رسانه تلقی کنیم باید بگوییم رسانه‌ای خوب است که فهمی صحیح از مخاطب خود داشته باشد.
شناخت مخاطب به معنی شناخت ذهنیات (Mentality)، تصورات (Perception) و مفاهیم (Conception) است. علاوه بر این دیپلمات در کنار یکی از سه رشته تخصصی این حوزه یعنی روابط بین‌الملل، علوم سیاسی و حقوق که رشته‌های مطلوبی برای پروراندن دیپلمات‌ها به حساب می‌آیند، باید یک پایه عمومی از سه علم روانشناسی عمومی، اقتصاد عمومی و تاریخ عمومی را داشته باشد. تجربه نیز در این میان تعیین‌کننده است.تجربه به دو صورت عملی و نظری به دست می‌آید. تجربه عملی از مشارکت فرد در رویدادهای بین‌المللی به دست می‌آید و تجربه نظری به معنای در اختیار داشتن حافظه دیپلماتیک است. به این معنی که دیپلمات‌ها سیر تاریخی حوادث و وقایع سیاسی را باید به خوبی بدانند و این دانش قطعا به کمک آنها خواهد آمد.

مدیران و جامعه
میان جامعه و مدیران جدایی نیست. همان طور که پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید «النّاس علىدین ملوکهم» و یا «کلام الملوک، ملوک الکلام» که به معنی یکی بودن کلام مردم و مدیران جامعه است، این موارد نشان می‌دهد که مدیران بر جامعه تاثیر زیادی دارند. علاوه بر این مدیران از دل فرهنگ جوامع بیرون می‌آیند و بنابراین ارزش‌ها و حتی مکان جغرافیایی آن کشور روی آنها اثر می‌گذارد. برای مثال در شوروی سابق مدیران با ارزش‌های مارکسیستی تربیت می‌شدند و یا در کشورهای غربی ارزش‌های غربی به آنها القا می‌شود. این ارزش‌ها از علم مدیریت جداست. علم مدیریت علمی پیشرفته و بالنده است و جدا از ارزش‌های یک کشور، به بیان برخی موارد جهت موفقیت مدیران می‌پردازد. ما نیز باید به دنبال این علوم باشیم و از آنها استفاده کنیم. همان طور که پیامبر اکرم می‌فرماید «خذ الحکمه و لو من اهل النفاق» و یا « اطلبوا العلم ولو فی الصین» ما نیز باید از این علوم و سخنان حکیمانه جهانی استفاده کنیم.

مدیریت اسلامی یا مدیران اسلامی
قطعا «مدیریت اسلامی» وجود دارد.ما اعتقاد داریم قرآن کتاب انسان‌ساز است و مسایل مختلف مورد نیاز بشر از جمله علوم انسانی در آن بیان شده است. حال اگر ما فهم لازم را برای درک این موارد نداشته باشیم، به معنی نبود این موارد نیست. به ویژه قصص قرآنی در مورد موسی و عیسی و نوح و قبایل مختلف داستان مدیریت‌هاست. همچنین داستان چگونگی آفرینش زمین و آسمان در مورد چگونگی مدیریت خداوند به عنوان مدیر اول و مطلق است. احادیث و قرآن مملو از مثال‌های مدیریتی است. متاسفانه در این حوزه و اصولا در حوزه علوم انسانی کم کار شده و بخش عمده این نقص به حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها برمی‌گردد. شاید دلیلش این است فقه، آن قدر که به بحث‌های شخصی می‌پردازد و در این زمینه پربار است در حوزه اجتماعی این گونه نبوده است. مقام معظم رهبری هم در مورد این که علوم انسانی، اسلامی شود بارها تاکید داشتند. منظور ایشان از این بحث توجه به این مثال‌ها و الگوهاست نه این که اصلا دستاوردهای علوم انسانی در کشورهای دیگر مطالعه نشود. البته از آنجا که منابع این بحث یعنی قرآن و حدیث موجود است، نگرانی زیادی وجود ندارد و با کار بیشتر می‌توان به تبیین مدیریت اسلامی پرداخت. کم‌کاری در این حوزه سبب شده که گاهی تضادی در عملکرد مدیران جمهوری اسلامی ببینیم. وقتی ما در دانشگاه‌هایمان صرفا به دانشجویان کتاب‌های تخصصی غربی را معرفی می‌کنیم، نباید انتظار داشته باشیم که آنها مدیریت امام باقر و امام صادق را در آنجا پیاده کنند. این که می‌گوییم مدیریت اسلامی وجود دارد ضرورتا به این معنی نیست که یک نوع مدل اسلامی و یک نوع مدل غیراسلامی وجود دارد. آنچه اسلام از ما توقع دارد و در علوم تجربی هم مصداق دارد این است که مدیرنگاهی الهی به مسایل مختلف داشته باشد. یعنی برای مثال ترکیبات آب را به عنوان آیت و نشانه خدا بداند. از نظر ما علم مقوّم دین است. با این نگاه به علم، هیچ تضادی میان علم و دین و عقل وجود ندارد.استفاده از جدیدترین دستاوردهای علم مدیریت هیچ مشکلی ندارد. اما اگر نتوانیم این دو را با هم خوب جوش دهیم ممکن است مدیران ظاهر اسلامی داشته باشند اما وقتی به حوزه خانواده این‌ها وارد می‌شوی یا رفتار فردی و اجتماعی آنها را مشاهده می‌کنی، می‌بینی هیچ نسبتی با مدیران اسلامی ندارند. با توجه به تفاوت علم سیاست در مدیریت اسلامی و مدیریت غربی، سیاست در غرب، علم کسب قدرت است. در سکولاریسم ما منطق قدرت داریم اما در اسلام قدرت منطق برقرار است.

باید از مهدکودک‌ها شروع کنیم
تربیت مدیران اسلامی نیاز به کار طولانی‌مدت دارد.در سوئد که خدمت می‌کردم مشاهده می‌کردم که از کودکی روی تربیت افراد کار می‌کنند. مثلا برخلاف نظر سرمایه‌داری که صرفا به فرد بها می‌دهد، در ساختار سوسیال دموکراسی سوئد آنها به کودک می‌آموزند که فرد دو نیم دارد که یکی من است و دیگری ما و این موضوع باید در تمام شئونات زندگی وی مشخص باشد. مثلا به او می‌آموزند که اگر در خانه زباله بریزد به نیمه من وجودش آسیب زده و اگر در کوچه به عنوان ادامه خانه زباله بریزد به نیمه ما ضرر می‌رساند. باید از این موضوع الگو گرفته و با استفاده از آموزه‌های اسلامی، روی کودکانمان کار کنیم. چرا که همین سیستم نیز در سوئد به دلیل زیاد میدان دادن به بچه‌ها با مشکلات زیادی از جمله عدم احترام به پدر و مادر و معلم روبروست. برای مثال در مجلس بارها از وزارت خارجه انتقاد می‌کنند. وقتی از دوستان می‌پرسیم اگر این نوع عملکرد را نمی‌پسندید بگویید چه کنیم، می‌گویند که این دیگر در تخصصشان نیست و راه حلی ندارند. ما باید به گونه‌ای کودکانمان را آموزش دهیم که وقتی لا اله می‌گویند، الا الله را هم بگویند. این موضوع را باید از کودکی آموزش داده و راه درازی را برای تربیت مدیران بپیماییم. در این راه باید مشکلات موجود در فرهنگمان را هم اصلاح کنیم. مثلا دروغ‌گویی یکی از بزرگ‌ترین مشکلات بزرگ در فرهنگ ماست و گاهی با ضرب‌المثل‌هایی مانند «فلانی را در آب نمک خواباندن»، آن را توجیه می‌کنیم. یا اهل مبالغه هستیم. این موارد آفات فرهنگ ماست و باید در مسیر تربیت کودکان‌مان آنها را حذف کنیم.

مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.