فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند. (آیه پنجم، سوره نازعات)
فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند . (آیه پنجم، سوره نازعات)
فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند. (آیه پنجم، سوره نازعات)

محسن خليلی | مسائل مديريتی كشور

داشتن لبخند عادت همیشگی و فراموش نشدنی اوست. تفاوتی نمی‌کند مخاطب او از کدام قشر باشد همه را با جملات زیبا و محترمانه خطاب می کند. بیش از ۶۰ سال كارآفرینی و خلاقیت،‌ این پیر صنعت را افتاده‌تر كرده‌است. حالا كه به مانند دوران جوانی تاب سفرهای دور و دراز برای علم‌آموزی و توسعه‌ی صنعتی را ندارد، عصایی به دست می‌گیرد تا برای سركشی به انبوه تشكل‌هایی كه در آن مسوولیت دارد، كمك پاهایش باشد.
سال‌هاست كه اصلی‌ترین دغدغه‌اش انتقال تجربه به جوان‌هاست به همین دلیل مسئولیت‌های مدنی‌اش در سندیكاها، تشكل‌ها و اتاق‌های بازرگانی را با جدیت دنبال می‌كند. مطلب پیش رو بخشی از دیدگاه های محسن خلیلی عراقی نسبت به مسائل مدیریتی کشور است.

چالشهای مهم مدیریت سازمان های كشور را از دو زاویه می توان مورد بررسی قرار داد:
اولین چالش: نگاه از بالا به درون سازمان که می توانیم از آن به عنوان چالشهای درون بنگاهی یاد کنیم. این چالش را باید در درون سازمان ها جستجو کرد و آن، نبود توجه كافی به موضوع مباحث حاكمیت شركتی(Governance Corporate) در هدایت بنگاه های اقتصادی در جهت تقویت زنجیره تولید ارزش سازمان ها است.
دومین چالش: نگاه به محیط سازمان که به عنوان چالش های فضای كسب و كار یا عوامل چالش برانگیز برون بنگاهی مورد توجه قرار می گیرد. این چالش عامل بیرونی است كه به مؤلفه های خارج از سازمان ارتباط پیدا می‌كند. درچالش درون سازمانی به عوامل زیربنای تولید ارزش در چارچوب حاکمیت شرکتی که اصلی‌ترین مؤلفه آن توجه به دارایی های نامشهود است، كمتر توجه می شود و در برنامه ریزی و سازماندهی در نزد راهبران و مدیران از جایگاه مناسبی برخوردار نیست.

راهكاری برای غلبه بر مشكلات مدیریت سازمان های كشور
سازمان های پیشرو در دنیا در مورد توجه به حاكـمیت شركتی و نحوه ی ایجاد ارزش در سازمان ها، توجه به دارایی های نامشهود و بهبود مدلهای ذهنی راهبران و مدیران، پنج اصل را به‌كار گرفت‌ه‌اند كه همین اصول امــروزه به اصول سازمان های اســتراتژی محور معروف است.
اصــل یك می گوید كه موج تغییر را در سازمان ها از طریق راهبران به حركت درآورید. معنی این اصل و عبارت را می توان اینگونه خلاصه کرد كه هر سازمانی باید در ساختار و سازماندهی خود، از توانمندی های اعضای هیأت مدیره به صورت اثربخش، بهره مند شود.
دومین اصل این است كه استراتژی و چشم‌انداز هر سازمانی باید با به‌كارگیری نقشه استراتژی، كارت امتیازی متوازن، تعیین اهداف عملیاتی و برنامه های اجرایی، واگذاری مسئولیتها و مشخص كردن اختیارات به برنامه‌های عملیاتی تبدیل شود.
اصل سوم در جهت همسوسازی و ایجاد سینرژی است كه بایستی تمامی سطوح مختلف یك سازمان در راستای استراتژی همسو شود.
اصل چهارم می گوید كه حاكمیت شركتی می تواند با به كارگیری رویكردهایی، عمل به استراتژی را كار هر روزه هر فرد کند. ایجاد آگاهی استراتژیك، تعیین اهداف فردی و همسویی اهداف هر فرد در سازمان با یكدیگر و تعیین و توسعه قابلیت ها می‌تواند مشكلات و موانع درون سازمانی را از میان بردارد.
آخرین اصل این است كه در چارچوب حاكمیت شركتی، استراتژی باید به یك فرآیند مستمر تبدیل شود. سیستم گزارش دهی، جلسات بازنگری استراتژیك، یكپارچگی استراتژی و بودجه، پیوند نیروی انسانی و تكنولوژی اطلاعاتی با استراتژی، به اشتراك گذاشتن دانش فردی و سازمانی از مواردی است كه توجه به آنها استراتژی را به یك فرآیند مستمر تبدیل می کند.

شناسایی و تقویت مزیتهای رقابتی
ایجاد آمادگی سازمان ها برای رقابت در بازارهای جهانی و حتی بازارهای داخلی نیازمند شناسایی و تقویت مزیتهای رقابتی است. سازمان ها تا زمانی كه شناخت صحیحی از خود و ویژگی های سازمانی نداشته باشند نمی توانند به تقویت مزیتهای رقابتی خود بپردازند چرا كه نمی دانند چه مزیتی دارند تا تمركز خود را در آن مزیتها افزایش دهند. شناخت از خود و برنامه ریزی برای آینده یك قابلیتی است كه باید عوامل و منابع سازمانی را به كار گیریم و با در نظر گرفتن چارچوب‌های حاكمیتی شركتی، شناخت خود را از سازمان افزایش دهیم. این افزایش منجر می شود تا تمركز بیشتری روی قابلیت ها داشته باشیم و هر چقــدر تمركز بیشتر باشد بهــره مندی از آن قابلیت ها برای توسعه سازمان بیـشتر می شود و افزایش توانایی سازمان ها، رقابت در بازارهای ملی و بین المللی را مهیا می کند.

مدیران و مدل تعالی سازمانی
زیربنای مدل تعالی بر شناسایی وضع موجود سازمان ها و برنامه ریزی برای آینده است. شاخص هایی که در این مدل مطرح می شود ناخودآگاه سازمان را به کمبودها و کاستی های خود، آگاه می سازد و در بسیاری از موارد جنبه یادگیری و بازآموزی دارد. هر چقدر شـــناخت ما از خودمان و توانمندی هایمان بیشتر شود، به کارگیری مــنابع برای برنامه های آینده سهل‌تر خواهد بود. مدل تعالی ابزاری را در اختیار سازمان ها قرار می دهد تا خود را ارزیابی كنند. با استفاده از رویکرد بهینه كاوی، عملكرد خودشان را با بهترین ها مقایسه كنند و در مرحله بعد نقشه راهشان را برای آینده ترسیم کنند. طبیعی است که این مدل با این ویژگی می تواند در متعالی نمودن سازمان ها نقش برجسته ای را ایفاء كند.