اصول مدیریت چینی
اگر از من بپرسند بزرگترین مساله کشور بعد از انقلاب اسلامی چه بوده است، پاسخ خواهم داد مساله اصلی کشور مدیریت است. آب و خاک ما از جهت غنی بودن منابع و مواد اولیه برای یک زندگی توسعهیافته مهیا است. ایران از روزهای نخستین تاریخ موقعیت استراتژیکی داشته است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و گفتمان مکتبی، ایران ما توانسته است مسائل و تئوریهای جدیدی را مطرح کند. بعد از انقلاب اسلامی که اتفاق موفقیتآمیز بزرگی بود، ما توانستیم پیوندی در ایرانیت و اسلامیت ایجاد کنیم که به نظرم نسخه موفقی بوده است. آمیزه اسلام و ایران، با مردمسالاری یک نمونه منحصربهفرد است که توانستیم توجه جهان را به آن معطوف کنیم. به تعبیری دیگر با این آمیزه توانستیم دولتسازی کنیم که در جایگاه خود اتفاقی همراه با توفیق است.
دیوار چین نماد مدیریت چینی
من چند سالی را که سفیر ایران در چین بودم، نکات جالبی در مورد اصول مدیریت چینی دیدم. آنجا هر مدیری تداوم مدیر دیگری است. مدیری که بازنشسته شده یا از کار کنار رفته است، پیش مدیر فعلی احترام و عزت بسیاری دارد. اگر به دیوار چین هم نگاه کنید به ساختار مدیریت چینی بیشتر اشراف پیدا میکنید. دیوار چین در طول چندین سال ساخته شده است. به شکلی که سلسلههای گوناگون در ساخت این دیوار نقش داشتهاند و هرکدام بخشی از کار را بهپیش بردهاند. اما منش مدیریتی ما غیر از این روش است. وقتی که مدیر جدیدی میآید فکر میکند مدیر قبلی به غیر از خیانت، کاری انجام نداده است.
نه شرقی نه غربی
زمانی قرار بود الگوی ما، الگوی آلمانی باشد، سپس مالزی و ژاپن شد و کم کم پاکستان. باید قبول کنیم که اولا کشور ما، ساختارش به شکلی نیست که از دیگر کشورها الگو بردارد، ثانیا الگوی آنها به درد ما نمیخورد.
بارها از من سوال شده است که آیا الگوی مدیریت، رشد و توسعه چینیها به درد ما میخورد؟ و من جواب دادهام خیر زیرا ما در جغرافیا و موقعیت زمانی دیگری هستیم. زمانی که چینیها شروع به رقابت کردند، جنگ قدرت بین بلوک شرق و غرب بود و این رقابت یک نقطه میانی میخواست و چینیها توانستند این جای خالی را پر کنند. چینیها رندی و زیرکی کردند، آنها از امکانات هر دو بلوک استفاده کردند و در عین حال به هیچ یک وابسته نشدند. در یک منطقه خوش آبوهوای بینالمللی توانستند توسعه خود را سازماندهی و یک برنامه بلندمدت نیز تنظیم کنند. الان ولی این قضیه برای ما وجود ندارد. بلوک شرق و غرب از هم پاشیده است و ما نمیتوانیم دست به بازی بینالمللی بزنیم.
نیازمند الگوی تلفیقی توسعه در ایران هستیم
به نظرم ما به یک الگوی تلفیقی نیاز داریم. هیچکدام از الگوهای غربی و شرقی برای ما قابل استفاده نیست. باید بخشهایی از تجربیات و ارزشهایی که آنها خلق کردند را بگیریم و با ارزشهای فرهنگی و بومی خودمان ادغام کنیم. از این دو آموزه میتوان مدل سومی استخراج کرد. وقتی مدل صرف غربی را بیاوریم میشود قضیه بروکراسی. ما از غرب بروکراسی را آوردیم، اما کاملا شکل وارونه آن در ایران اجرا شد. در آنجا قانون بر بروکراسی حاکم است اما در کشور ما رابطه اساس این امر است. به قول معروف حلال مشکل تبدیل به مانع دیگری شد. یکی از تجربیات چینیها این است که اول بدون پیشداوری و جبههگیری آنچه در غرب انجام شد را مطالعه کردند و آنچه با شرایط خودشان مساعد، همراه و همگام بود در جای مناسب خود جایگذاری کردند.
آموزههای کنفسیوسی و بومی آنها تعادل خوبی را با تئوریهای غربی ایجاد کرده است. سیستم مدیریتی آنها بر اساس حداقل تشریفات، حداقل فاصله بین مدیر و کارکنان و احترام به باتجربهها استوار است. فارغ از اینها از مدیریت چینی این چند اصل را به یاد داشته باشید؛ 1- بلد نیستم 2- نمیدانم 3- میخواهم یاد بگیرم. اینها را بگذارید در مقابل روحیات و فرهنگ ما ایرانیها؛ بلد نیستم و میخواهم یاد بگیرم در مدیریت کشور ما کسر شأن است.
یک مشکل اساسی دیگری هم که وجود دارد عدم آموزشپذیری ماست. اما مدیریت چینی بر عکس این قضیه است. علم را سیاسی نمیکند و آن را بدون پیشداوری و موضعگیری، بسیار ریز دریافت میکند. چهار نکته بسیار مهم در مدیریت چینی وجود دارد که عبارتند از اینکه کلگرا نیستند، به این معنی که وارد جزییات میشوند و تمامی لایههای طرح را مورد بررسی قرار میدهند. عجول نیستند و استمرار برایشان مهمتر از نتیجه زودرس است. مورد دیگر بومیسازی علم به صورت آنی در چینیهاست. نکته آخر هم کمادعا بودن مدیران است. چینیها گزارشگر خوبی هستند تا شعاردهنده.
مهاجران را به حال خود رها نکنیم
بعد از انقلاب کمونیستی در چین، عده زیادی دست به مهاجرت زدند. اما مسوولان چینی دست از آنها نشستند. به زودی وزارتخانهای برای مهاجران به نام چینیهای ماورای بحار تاسیس کردند. نتیجه این وزارتخانه را امروز میبینیم. در تمامی شهرهایی که چینیها وجود دارند، ساختار عجیبی برای خود دارند. همه در محلهای به اسم محله یا شهرک چینیها مشغول به زندگی هستند. یعنی فرهنگ خود را حفظ کردهاند. آداب و رسوم و غذای چینی، زبان چینی و روزنامه و تلویزیون برای خود دارند. اما بسیاری از نخبههای ما در دیگر کشورها هستند. در این بین بعضا نخبههای مدیریتی هم دیده میشوند اما اقدامی برای استفاده از آنها صورت نمیگیرد. به هرحال آنها از این آب و خاک هستند و به ایران عشق میورزند.
الگوی مدیریت ایرانی، اسلامی
در دانشکدههای مدیریت کشور تلاش میشود تا تعریفی را از مدیریت اسلامی ارایه دهند اما مدیریت اسلامی مقولهای است که هنوز در هیچ جغرافیایی دیده نشده است. دوران مدیریت پیغمبر(ص) و علیابن ابیطالب(ع) هم بسیار کوتاه بودند. پس از آن تجربه مدیریت اسلامی نداشتیم تا بتوان چارچوبی برای آن مشخص کرد. ارزشها و اصول مدیریت اسلامی برای ما مشخص نیست. بنابراین همه کتابهای مدیریت اسلامی که نوشته شده، در کلیات خلاصه شده است. با این اوصاف شاخصهای اجرایی قابل اندازهگیری وجود ندارد. البته به نظر من، ما در تجربیات بسیار موفقتر از تئوری بودهایم. گاهی طرحهایی به صورت موفق بعد از انقلاب اجرا شده که اصول دینی به صورت کامل در آن اجرا شده است یا گاهی اصول بومی و ایرانی ما به خوبی تاثیری در این مدیریت داشته است. باید الگوهای مدیریتی ایرانی که بر اساس ارزشهای اسلامی است را اشاعه دهد.
کلینیک مدیریتی
باید بتواند مدیریت را تبدیل به یک صنعت کند. صنعت مدیریت عبارت است از هنر و تجربه مدیریتی. آنچنان که در قبل هم گفتم ما بیشتر از تئوریپردازی، تجربههای خوبی در مدیریت کشور داشتهایم. در ضمن ما چند تجربه تاریخی عظیم داشتهایم که میتواند تاثیرگذار باشد. هزار و 400سال تجربه اسلامیت، دوهزار و پانصد سال تجربه ایرانیت و 43سال تجربه انقلاب اسلامی. با این مقدمه شما باید برای مدیریت چارچوب درست کنید. امروز رسانه تاثیر بسیاری در عرصه فرهنگ دارد. پایگاه خبری تحلیلی مدیران و روسا استعداد تبدیل شدن به کلینیک مدیریتی را دارد. همانند یک کلینیک پزشکی، با توصیههای بالینی، دارو دادن، کنترل و در وهله بعدی پیشگیری. شعار «مدیران سرمایههای ملی کشور» قابلیت اجرایی این کلینیک را دارد.
یکی از پیشنهادهای دیگر من به شما این است که تجربیات مدیریتی موفقی را که در غرب و شرق و دیگر نقاط جهان است استخراج کنید و با توجه به مدل ایرانی و اسلامی به مدیران کشور عرضه کنید. الگوی تلفیقی که بسیاری از نهادها قادر به انجام آن نشدهاند شما، حداقل میتوانید زمینهساز آن شوید، چرا که ارتباط شما با مدیران سطح کلان کشور است. پایگاه خبری تحلیلی مدیران و روسا میتواند بسیاری از مشکلات کلان کشور را حل کند.
مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.