به نام خدای ارتباطات، آگاهی بخشی، خدایی که آگاه است و آگاه بودن را دوست دارد و به همین دلیل 124هزار پیامبر را برای آگاه کردن بشریت فرستاده یعنی کار رسانهای کرده، پس وظیفه رسانههای ما آگاه کردن مردم است، همان کاری که خداوند دوست دارد. پیامبر(ص) میفرماید: بزرگترین رسالت، آگاهی بخشی به بشریت است. ما هم در روابط عمومی به مردم آگاهی میدهیم، جهلستیزی میکنیم، پس این هم دلیل دوم برای مقدس بودن کار روابط عمومی. مگر ائمه ما مردم دوست نبودند، مگر تمایل به ملاقات با مردم نداشتند، مگر بخشندگی نداشتند، مگر گوش شنوای مردم نبودند، مگر در مقابل انتقاد از مردم ناراحت میشدند، مگر حسن خلق محمدی نداشتند، تمام این ویژگیها را روابطعمومی باید داشته باشد. ما بحثی در روابط عمومی داریم به نام مخاطبشناسی، اگر روی مخاطبت شناخت نداشته باشی، حرف یکدیگر را نمیفهمید. اگر مخاطبت را نشناسی مثل دستگاه کامپیوتر میماند، شناخت نباشد خطا رخ میدهد، مخاطب ما هم همین است یعنی وقتی قرار است با یک نفر ارتباط صمیمی برقرار کنی نخستین کار این است که او را بشناسی. متاسفانه بعضی از روابط عمومیهای ما یا مهارت ذاتی و ارتباطی روابط عمومی را ندارند یا دارای علم و تجربه کافی نیستند، به همین دلیل گاهی بدون تخصص و از روی نا آگاهی وارد این بخش میشوند. روابط عمومی پلی بین مدیریت و سازمان است، اگر زیاد از حد به مدیریت نزدیک شود، در بدنه سازمان احساس منفی ایجاد میشود، روابط عمومی باید بداند ابتدا بدنه سازمان را جذب خود کند در نتیجه بین بدنه و مدیریت پلی تلطیفکننده میشود نه سختکننده رابطهها. یعنی من باید به عنوان روابط عمومی، مدیریت سازمان را پیش ببرم. جایگاه روابط عمومیوالاست اما متاسفانه بعضی از روابط عمومیها قدر خودشان را نمیدانند.
بحران ستیزی در سازمان
روابط عمومی باید ارزش خود را بشناسد که فقط بله قربانگوی مدیر نیست، بلکه یکی از اجزای مدیریت است. روابط عمومی باید چشم بینا و گوش شنوا و زبان گویای سازمان باشد، حرفهای افکار عمومی را بشنود و به مدیر انتقال بدهد. اگر روابط عمومی آگاهی بخشی کند، یک مدیر هرگز به چالش نمیافتد، سازمان مورد انتقاد قرار نمیگیرد یعنی بحرانسازی نمیشود چون روابط عمومی را نقد میکنند.
مدیر یک روابط عمومی باید در کارش صداقت داشته باشد، صداقت نسبت به مخاطبان و صداقت نسبت به سازمان. الان بعضی مواقع ما شاهد هستیم که روابط عمومیهای ما فقط پست را گرفتند و با خیال راحت نشستند، چیزی که باید در روابط عمومی بمیرد، غرور و تکبر و خودخواهی است. مرحوم نطقی، پدر روابط عمومیایران میفرمودند روابط عمومیها دو مسوولیت دارند؛ مسوولیت اولشان این است که وکیل مدافع سازمانشان هستند و مسوولیت دوم این است که مدعیالعموم مخاطبان هستند، موفقیت سازمان موفقیت مخاطب است، نمیشود که سازمان به اوج برسد اما مخاطبان به اوج نرسند. روابط عمومی هیچوقت خواب ندارد چون آیندهنگری در سازمان هم از دیگر وظایف روابط عمومیاست.
فرهنگسازی
نقش دیگر روابط عمومی فرهنگسازی است. کار روابط عمومی، فرهنگ مثبت ایجاد کردن است. روابط عمومی باید یک فرهنگ واحد را در سازمان ایجاد کند، مثلا درباره بانک ملی قبل از انقلاب از نوع لباس پوشیدنها و نوع رفتارشان میشد فهمید که در بانک ملی کار میکنند. بهوجود آوردن یک فرهنگ خوب، رفتار مناسب، شادابی از وظایف روابط عمومی است. ساختمان سازمان هم باید شاداب باشد، بخندد، وقتی درون شاد باشد گویی ساختمان سازمان هم لبخند به لب دارد.
ارتباط با رسانهها
یکی دیگر از نقشهای روابط عمومی ارتباط با رسانهها است. روابط عمومی باید سعی کند که رسانهها را به رسمیت بشناسد، به رسانهها اعتقاد داشته باشد به عنوان اینکه رسانهها نمایندگان افکار عمومی هستند، رسانهها میتوانند افکار عمومی را در مسیری ببرند که باعث موفقیت سازمانش شود، پس در نتیجه ارتباط با رسانهها جزو وظایف روابط عمومی است و باید این ذهنیت را در بدنه سازمان و مدیریت ایجاد کند که ما بدون رسانه به جایی نخواهیم رسید.
اطلاعیابی، اطلاعشناسی و اطلاعرسانی
از دیگر نقشهای روابط عمومی اطلاعیابی، اطلاعشناسی و اطلاعرسانی است چون متاسفانه امروزه نقش رسانه را فقط اطلاعرسانی میدانند در حالی که ابتدا اطلاعیابی است، من تا زمانی که ندانم شما از من چه میخواهید، نمیتوانم نتیجه مطلوب را برای شما فراهم کنم.
تصمیمسازی برای تصمیمگیری
نقش بعدی روابط عمومی موفق تصمیمسازی برای تصمیمگیری مدیریت است. مدیر میتواند بر مبنای همین اطلاعات تحلیل شده من تصمیم بگیرد، حالا من به مردم اطلاعرسانی میکنم و مورد اقبال قرار میگیرد. امروز اگر روابط عمومیهای ما به تغییرات دنیا توجه نداشته باشند، به این نکته که سلایق در حال تغییر است و علتاش همین ابزارها و رسانههای دیجیتالی و شبکههای اجتماعی هست که به وجود آمده و اگر با تغییر سلایق مردم همراه نشویم عقب میمانیم. اگر روابط عمومیها خوب ایفای نقش کنند، جامعه ما یا سازمان به توسعه دست پیدا خواهند کرد. در یک جامعه هم همینطور است اگر روابط عمومی یک جامعه خوب عمل کند جامعه خیلی سریع به توسعه پایدار دست پیدا خواهد کرد.
انتظار روابط عمومیها از مدیران
مدیران ارشد سازمانها حمایت خود را از روابط عمومی در سازمانها داشته باشند یعنی اگر آقای مدیر در کارهای ارتباطی و مذاکرات خود، روابط عمومی را مد نظر قرار ندهد و خودش هر کاری که دوست دارد انجام دهد، مثلا بهطور مستقیم با رسانهها هماهنگ کند و هر کاری انجام میدهد بدون مشورت با روابط عمومی باشد، روابط عمومی کمکم خودش را کنار میکشد، خب توقع ما این است که پذیرای ما باشید و بدانید که ما حرکتمان را در راستای نظرات شما پیش میبریم و سعی میکنیم کاری کنیم که شما به مشکل و چالش نیافتید.
مصاحبهها باید با تدبیر و نظارت انجام شود البته این معنیاش این نیست که با رسانهها صداقت نداشته باشیم بلکه منظور این است که خطایی رخ ندهد که به ضرر سازمان تمام شود.
روابط عمومی پاسخگو و سخنگوی یک سازمان است، وقتی ما میگوییم که خبرنگار باید با روابط عمومی ارتباط داشته باشد، زنگ میزنند میگویند ببخشید در سازمان شما یک چنین تصمیمیگرفته شده است، میگوید والا من نمیدانم ببینم چشم! این اتفاق برای روابط عمومیخوب نیست. باید بودجه و اعتبارات لازم به روابط عمومی بدهند، روابط عمومی بدون داشتن بودجه یا بدون اعتبار نمیتواند در مسیر آگاهی بخشی حرکت کند و این خرج کردن و بودجه دادن به روابط عمومی هزینه کردن نیست در واقع یک نوع سرمایهگذاری است.
مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.