فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند. (آیه پنجم، سوره نازعات)
فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند . (آیه پنجم، سوره نازعات)
فَالْمُدَبـِّــرَاتِ أَمْــرًا سوگند به آنان که با تدبیر عمل می‌کنند. (آیه پنجم، سوره نازعات)

روایت سیدجعفر تشکری هاشمی از دل‌نوشته شهید چمران | آنکه تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد بی‌تقواست

در روزهای اخیر شهرداری تهران اقدام به نصب بنرهایی از شهید چمران کرده که بر آن جمله با ارزشی نقش بسته است: “آنکه تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد بی‌تقوا است”. جمله‌ای که تعهد و تقوا را در گرو تخصص به عنوان شرط لازم پذیرش مسئولیت می‌داند. با توجه به این که در معابر شهر، این شهروندان هستند که عبور می‌کنند در جست و جوی این که مخاطب این بنرها دولت است؛ شهرداری است یا مردم؟ به سراغ یکی از اعضای شورای شهر رفتیم. سیدجعفر تشکری هاشمی مخاطب این پیام را مدیرانی می‌داند که در انتصاب‌ها نقش دارند یا خود بر مسند امور نشسته‌اند. در ادامه گزارش گفتگوی «مدیران و رؤسا» را با این عضو شورای شهر تهران می‌خوانید:

تکریم اسوه‌های و چهره‌های برجسته‌ای که در پیروزی انقلاب اسلامی یا دفاع مقدس نقش ارزشمندی داشتند امری بوده است که در طول سال‌های متمادی انجام میشه و اکنون نیز انجام می‌شود.

یکی از این اسوه‌های گرانقدر، شهید چمران است که به عنوان یک مجاهد فی‌سبیل‌الله در حالی که می‌توانست در شرایط بسیار خوبی  در  خارج از کشور زندگی خود را سپری کند اما با پیروزی انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس نقش آفرینی کرد. چهره‌ای که هم علمی و هم مجاهد است. علاوه بر این به دلیل تواضعی که داشتند بسیار مردمی و محبوب بودند. بدون شک چنین شخصی باید الگوی مردم ما باشند و نه تنها نسل دیروز بلکه نسل فعلی و نسل‌های آینده نیز باید این چهره‌ها و شخصیت‌هایی را بشناسند.

نگاه‌ها در انتخاب مدیران جناحی است نه تخصصی

آنچه که در سطح شهر در قالب بنر به نمایش درآمده است، جمله ای از این شهری بزرگوار است مبنی بر این که “آنکه تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقوا است”. جمله ای که باید برای تمام مدیران کشور چه کسانی که در انتصابات نقش دارند و چه کسانی که مسئولیتی را  می پذیرند سرلوحه ای برای اتخاذ جایگاه مدیریتی باشد.  این انقلاب مفت به دست نیامده که مفت هم به دست افراد ناکارآمد و غیر متخصص آسیب ببیند.

این که ما تا کنون نتوانسته ایم این عزیزان را الگو قرار دهیم به یکی از آفت هایی که در چیدمان نیروهای مدیریتی کشور داریم، مرتبط است. هر زمان یک جریان سیاسی قدرت را به دست می آورد، نگاه  این جریان ها بیش از آنکه بر حل معضلات و مشکلات کشور متمرکز باشد بر موضوعات جناحی و توزیع قدرت بین حامیان عناصر سیاسی  مرتبط با  خودشان متمرکز است.

افراد توانمند خانه‌نشین 

 البته اگر شخصی هم تخصص داشت و هم متعلق به یک جریان سیاسی بود به شرط آنکه تفکرات سیاسی اش هیچ تاثیری بر شیوه خدمات دهی به مردم نداشته باشد، بدون مانع است اما زمانی موضوع دارای اشکال است که ما به صرف تعلقات سیاسی چیدمان نیرو را انجام دهیم و تخصص های افراد را یا نادیده بگیریم یا با آنها کم اهمیت برخورد کنیم؛ بدین معنی که نیروهای توانمند با صلاحیت علمی و اجرایی بالا و در عین حال متعهد به نظام و انقلاب وجود دارند  که تنها به سبب این که متعلق به یک جریان سیاسی نیستند باید خانه نشین شوند و از ظرفیت آنها استفاده نشود.در مقابل  از افرادی که هیچ توانایی و آمادگی برای پذیرش مسئولیت ندارند؛ به صرف تعلق به یک جناح سیاسی باید در یک مسند بنشینند. شاید پیام شهید چمران در این جمله کوتاه نیز همین باشد که این اتفاقات به دور از تقوا است.

ابعاد مدیریت می تواند متناسب با فعالیت حوزه مدنظر تغییر کند اما اصل مدیریت به عنوان یک علم در تمام فعالیت ها موضوعیت دارد. از دید بنده تعهد و تخصص دو بال این موجودیت هستند و به تنهایی هیچ کدام معنا ندارد. اگر متخصصی داشته باشید که هیچ مسئولیت‌پذیری و تعهد اجتماعی نسبت به محیطی که کار می کند، نداشته باشد یا بلعکس فردی که مسئولیت های اجتماعی و تعهد لازم را نسبت به همه ارزش ها و هنجارهای ما داشته باشد اما فاقد تخصص باشد همانند  پرنده ای است که با یک بال قادر به پریدن نیست. مدیریت فصل مشترک تمام تخصص‌ها است. هیچ تخصصی بدون مدیریت معنا ندارد.

اخیرا شورای شهر تهران  طرح «الزام شهرداری تهران در استفاده از نیروی انسانی موجود و واجد شرایط در پست‌های مدیریتی» را به تصویب رسانده به این امید که  بزرگانی چون شهید چمران الگوی ما در انتخاب افراد باشند.

اکنون شهرداری تهران نه تنها به یک بالندگی رسیده که قادر است با کیفیت عالی مجموعه خود را اداره کند بلکه بسیاری از وزارتخانه‌های کشور از نیروهای توانمندی که سابقه مسئولیت و تجارب خوبی در شهرداری تهران دارند، استفاده می کنند. بدیهی است در حالی که چنین ظرفیت خوبی در شهرداری تهران وجود دارد نباید نگاه ما به بیرون از شهرداری معطوف باشد. این امر ضمن این که تاکیدی بر توانمندی‌های کارکنان شهرداری  است تجلیلی از ظرفیت بسیار خوب پرسنل شهرداری تهران  است . لذا  مدیران شهری بیش از اینکه به دنبال این باشد که در خارج از شهرداری به دنبال فرد مناسبی برای تصدی پستهای شهرداری باشند این ظرفیت را در فضای خوب و جمع توانمند پرسنل باید جویا باشند.

شاید اگر ما در ابتدای دوره مدیریت شهری جدید این مصوبه را تصویب می کردیم می توانست موثرتر باشد اما روند انتصابات در این دوره نشان می‌دهد که عمدتاً از درون شهرداری انتصاب ها صورت گرفته است و وضعیت بحرانی در این خصوص نداشتیم. از سوی دیگر در مثل می گویند ماهی را هر زمان که از آب بگیرید تازه است. قطعاً در آینده انتصاب های دیگری در شهرداری تهران رخ می‌دهد که این قانون می‌تواند چراغ راه آنها باشد.

شورای شهر جای ارشاد نیست

ممکن است برخی تصور کند که این مصوبه باید به شکل توصیه باشد نه حالت الزام. اما شورای شهر جایی برای ارشاد و توصیه نیست. شورای شهر محلی است که باید راهبردها را مشخص کند و بر اجرای دقیق سیاست‌ها و راهبردهای شهری نظارت داشته باشد. ما در حالی نصیحت می کنیم که  حق انتخاب برای افراد وجود داشته باشد و در  موضوعاتی میتوانیم توصیه مطرح کنیم که عمدتاً مفهوم فردی داشته باشد و در احوالات شخصی افراد اثرگذار باشد. اما هنگامی که موضوعی به حقوق شهروندی مرتبط است و در چارچوب اصول مبانی مدیریت قرار می‌گیرد باید مسیر به صراحت روشن شود. حتی نظر ما در شورای شهر بر این بود که به صورت قاطع و جدی تر محتوای این طرح  را بنویسیم که جایی برای تفسیر شخصی نباشد و آنچنان  قانونمند و روشن باشد که جایی برای سوء استفاده افرادی که از تناقض های قانونی سود می جویند، باقی نماند.

لزوم برخورد جدی با قانون شکنان

به این قانون نیز نباید همانند سایر قوانین نگاه قانون شکنی داشت. مگر می‌توان قانون باشد و بگوییم راجع به مذمت قانون‌شکنی حرف بزنیم؟  نباید به دنبال اثبات این باشیم که پذیرش قانون امر پسندیده ای است. باید با کسانی که این امر مهم را زیر پا می گذارند، آن چنان برخورد جدی شود که دیگر در مخیله خود به این فکر نکنند که می‌توانند قانون را به  سخره بگیرند . لذا  باور به اینکه قانون تقدس دارد و ما مکلف به پذیرش آن هستیم باید به یک امر بدیهی و الزام‌آور برای همه تبدیل شود.از دید بنده در کشور با حجمی از قوانین خوب مواجه هستیم، آنچنان که می توان گفت کفایت می کند. حتی در برخی از حوزه ها با اشباع قانون یا حتی تناقض‌های قانونی مواجه هستیم. لذا باید به فکر عمل به این قوانین به نحو مطلوب بود.

مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.