چندی پیش علی بنیادی نائینی بر صندلی معاونت طرح و توسعه بیمه مرکزی ایران تکیه زد. شخصی که در گذشته در قامت دستیار وزیر اقتصاد نسبت به راهاندازی مرکز ارزیابی سرمایه انسانی وزارت امور اقتصاد و دارایی اقدام کرده و برای میزان شایستگی مدیران در مجموعه وزارت اقتصاد و دارایی از جمله بانکها و بیمهها خطکشی برای محاسبه میزان شایستگی تهیه کرده بود. اما او با وجود این که به حوزهای وارد شده است که هیچ سابقه فنی در آن ندارد همچنان معتقد است دود انتصابهای نابجا به چشم مردم میرود. سوال اساسی این است دود انتخاب او به عنوان معاون طرح و توسعه بیمه مرکزی ایران به چشم چه کسی میرود؟ چرا بجای توضیح در خصوص دلایل این انتصاب و دلایل پذیرش این منصب از سوی او، در حالی که در حوزهای غیر مرتبط وارد شده است همچنان از انتصاب به جا و شایسته سخن میگوید؟ در ادامه گزارش “مدیران و روسا” را در این خصوص میخوانید:
از میان صفات مورد نیاز در سیستمهای مدیریتی شاید هیچ مفهومی به اندازه واژه «شایسته سالاری» در کشور ما، دستمایه لفظ بازیهای متعدد قرار نگرفته باشد. همه از لزوم شایستهسالاری سخن میگوییم و البته در باطنمان تعاریف متعددی برای یک مدیر شایسته داریم اما در حقیقت امر آنچه که مسلم است شایستگی برای تصدی مدیریت به ویژه در سطوح کلان پس از تسلط به دانش آن حوزه در پی تجربه اندوزی است که حاصل میشود.
چندی پیش علی بنیادی نائینی معاون طرح و توسعه بیمه مرکزی ایران نیز در اجلاس سراسری پیشگامان صنعت و اقتصاد ملی بر این موضوع تاکید کرده و با انتقاد از نحوه بکارگیری و گزینش نیروها در دستگاهها و ادارات عنوان میکند: با کمال تاسف در گزینشها بدرستی تصمیمگیری نمیشود و دود انتصابهای نامناسب به چشم مردم میرود.
او یکی از افرادی است که در طول سابقه فعالیت خود نه تنها بر مفهوم شایستهسالاری تاکید داشته بلکه به تالیف مقاله و تدریس در این حوزه نیز پرداخته است. از آن مهمتر اینکه زمانی در قامت دستیار وزیر اقتصاد در امور سرمایه انسانی نسبت به راه اندازی مرکز ارزیابی سرمایه انسانی وزارت امور اقتصاد و دارایی اقدام کرده و بر اساس دستوری که از وزیر دریافت کرده بود با بهرهگیری از روشها و مکانیزمهای روز دنیا برای استقرار نظام شایستهسالاری در این وزارتخانه که شامل بانکها بیمهها و شرکتهای دولتی میشود، اقدام کرده بود.
گویا این مرکز ضمن ارزیابی صلاحیت نامزدهای مدیریت ارشد مجموعهها به ارتقای افراد شایسته در درون سیستم کمک میکند تا قابلیتهای آنها توسعه یابد.
در آن زمان تاکید بنیادی بر تسری نظام شایستهسالاری به کل مجموعه وزارت اقتصاد بود و حتی عنوان کرده بود: تلاش میکنیم این فرآیند به صورت علمی استاندارد شود زیرا کسی که در مناصب مدیریتی قرار میگیرد علاوه بر اینکه باید توانمندیهای فنی در یک حوزه خاص داشته باشد، باید نگاه راهبردی، توانایی حل مسئله و ویژگیهای از این قبیل را داشته باشد تا بتواند یک مجموعه مثل بانک و بیمه را رهبری کند.
امروز علی نایینی که سابقه فعالیتاش بیشتر در حوزه کسب و کار، برنامهریزی، آینده پژوهی، تحول اداری و البته شایستهسالاری است بدون حتی یک روز تجربه به عنوان معاون طرح و توسعه بیمه مرکزی ایران یعنی یکی از کلیدیترین معاونتهای بیمه کشور فعال است. این در حالی است که او در مقالهای تحت عنوان “طراحی مدل شایستگی های مدیران منابع انسانی” تاکید کرده بود: یکی از مهمترین جنبههای کسب مزیت رقابتی در فضای کسب و کار امروز تمرکز بر شایستگیهای محوری سرمایههای انسانی است و حتی عنوان شده بود پس از بررسیهای متعدد در زمینه شایستگی منابع انسانی یک مدل ابتکاری متشکل از شایستگیهای هوشی، مدیریتی طراحی شده است.
حال این سوال مطرح است انتصاب شخصی که نه تنها به شایستهسالاری در سخنان خود اعتقاد دارد بلکه به تدریس آن و تدوین مقاله در ارتباط با آن میپردازد چرا به جای آنکه دلایل حضور خود را در منصب مدیریتی که هیچ تجربهای در آن ندارد توضیح دهد همچنان معتقد است دود انتصابهای نابجا به چشم مردم میرود؟ دود انتخاب علی بنیادی نائینی به عنوان معاون طرح و توسعه بیمه مرکزی ایران به چشم چه کسی میرود؟ آیا او در حالی که در گذشته دستیار وزیر بود و در قالب کانون ارزیابی انتصابها را سامان میداد، چارچوب تعیین میکرد و به توانمندی فنی اشاره داشت هنگام تصدی پست معاونت طرح و توسعه بیمه مرکزی ایران نیم نگاهی به آن روزها داشته است؟
یکسان بودن حرف و عمل پیش نیاز شایستگی است
آیا بهتر نیست بپذیریم برای شایسته بودن در هر مقام و منصبی پیش نیازهای لازم است و مهمترین آن یکسان بودن حرف و عمل است؟ آیا بهتر نیست پیش از پذیرش مسئولیت به توانمندیهای فنی خود دقت کنیم و پا جای پای افرادی که میتوانند با تخصص خود عملکرد بهتری را در سیستم اداری و مدیریتی کشور داشته باشند، نگذاریم؟ چه بسا شما با خروج از حوزهای که سابقه حرفهای در آن دارید جای خود را به دیگری داده و آن دیگری ممکن است فاقد تخصص و شایستگی در آن حوزه باشد و این حلقه تا بینهایت ادامه یابد. در نتیجه نمیتوان با چشم پوشی از نشستن بر صندلی که سابقه فنی در آن حوزه نداریم انتظار عملی شدن مفاهیمی چون شایستگی را در بدنه اداری و مدیریتی کشور داشته باشیم.