رشد علم و توسعه فناوری در جهان امروز، تمامی عرصههای زندگی بشر را دستخوش تغییر کرده است و اشراف بر نیازمندیها و مزایا و معایب این تحولات، به ما کمک میکند تا در مسیر تطبیق با تحولات آینده گام برداریم. در چنین شرایطی سازمان ایدرو به عنوان ستون فقرات توسعه صنعت، همراه با شرکتهای زیرمجموعه با نیازسنجی فعالان، سعی در ایجاد مطالبهگری در دل جامعه و همچنین سرعتبخشی به گسترش فناوری دارند. مهندس حسین مهویدی، مدیرعامل مرکز گسترش فناوری اطلاعات (مگفا)، در گفتگو با سیمای تدبیر با تشریح راهبردها، اهداف و مجموعه اقدامات صورتگرفته و طرحهای در دست اقدام این شرکت، بر این باور است که فقط در سایه الزامات نهادهای دولتی و عمومی، وزارتخانهها، دولت و قانونگذار و همچنین به واسطه تعریف پروژههای درست و تخصیص بودجه، میتوان صنایع مادر را به سمت هوشمندسازی سوق داد. مهویدی ایجاد زبان مشترک میان جامعه علمی و جامعه صنعتی را، مسیری موثر در کاهش فاصله ایران با فناوریهای نوین دنیا معرفی میکند. آگاهی از جزئیات این گفتوگوی صریح و راهگشا را به دغدغهمندان توسعه ایران توصیه میکنیم.
در خصوص ضرورتهای توسعه فناوری در کشور توضیح دهید؟ هدفگذاری شرکت مگفا در یک سال پیشرو چیست؟
در حکمرانی هوشمند و در واقع سلسله مراتب هوشمندسازی، چه از نظر حکمرانی و چه از نظر نهادهای اجرایی و شرکتهای عملیاتی باید بدانیم به دنبال چه هدفی هستیم. در سطح شرکت و بنگاههای صنعتی و اقتصادی، شاخصهای اصلی شامل مواردی همچون بهرهوری، بازدهی و شفافیت میشود. در دوره کنونی به عقیده بنده، بدون مدد فناوری اطلاعات، بهویژه مصادیق فناوریهای مرتبط با انقلاب صنعتی چهارم، رسیدن به این نقطه امکانپذیر نخواهد بود، لذا بایستی در بکارگیری این فناوریها به نحو احسنت کوشا باشیم. اکنون، ضرورت توسعه فناوری، بیش از هر زمان دیگری است. شرکت مگفا مطابق پایش، ارزیابی و اعلام سازمان ملی بهرهوری، بهروهورترین شرکت زیرمجموعه سازمان گسترش صنایع در ایران معرفی شده است. البته سازمان ملی بهرهوری از لحاظ فرایندهای داخلی به سنجش شرکتهایی همچون مگفا مبادرت کرده است. تکتک سرویسها و محصولات ما، به ارمغانآورنده بهرهوری در شرکتهای مختلف است. در واقع، به نوعی بسترساز بهرهوری هستیم. اگر تمامی فناوریهای مرتبط با انقلاب صنعتی چهارم، بهدرستی در جامعه، اقتصاد، صنعت و معدن بکار گرفته شوند، نه تنها باعث ارتقای بهرهوری و بازدهی، کاهش قیمت تمامشده و افزایش رقابتپذیری میشوند بلکه در یک کلام، شفافیت را به ارمغان خواهند آورد. متاسفانه این روزها در سطح جامعه و رسانهها، صحبت از فساد و رانتخواری میشود، غافل از اینکه به کمک فناوری اطلاعات و هوشمندسازی فرآیندها میتوان از این قضیه جلوگیری کرد. یکی از پروژههای مگفا در شرکت فرودگاههای کشور، هوشمندسازی ۳۸ فرودگاه در سطح کشور است. به این منظور بایستی ابتدا چتری برای تبادل اطلاعات ایجاد کنیم. با توجه به اینکه پوشش سراسری پروتکل اصلی و مرتبط با IOT یعنی NBIOT در دسترس نیست و ایجاد نشده است، ما در فقدان این چتر، سعی کردهایم از طریق پروتکل ارتباطی لورا، فرودگاهها را مجهز به این فناوری کنیم. در فاز نخست این پروژه، اندازهگیری، مانیتورینگ و کنترل میزان مصرف آب و برق در انشعابهای اصلی و فرعی فرودگاهها را هوشمندسازی کردهایم؛ به این معنا دیگر نیازی به مراجعه حضوری نیست و ما میتوانیم بهصورت بلادرنگ، اندازهگیری را انجام داده و در اختیار مدیران ارشد قرار دهیم. دستاورد پیادهسازی این فناوری، منجر به مدیریت هوشمند مصرف در انرژی میشود. این موضوع میتواند بعدها به موارد دیگر در سطح کشور نیز تعمیم پیدا کند. نکته بعدی این است که پس از ایجاد چتر لورا، فازهای بعدی را میتوان به مواردی از قبیل امنیت هوشمند، روشنایی هوشمند و انواع و اقسام کاربردهای متصوره در فرودگاههای کشور با قابلیت هوشمندسازی اختصاص داد.
آیا میتوان به هوشمندسازی شهرها در آینده نزدیک امیدوار بود؟
موضوع شهر هوشمند در مقوله هوشمندسازی، یک پروژه پیشران محسوب میشود چرا که بهویژه در کلانشهرها، با موضوعات و اجزای گسترده و متنوع اجتماعی و اقتصادی از قبیل آموزش، حمل و نقل و ترافیک، بهداشت و درمان، فضای سبز، صنعت، تجارت و غیره سروکار داریم. این نوع پروژهها، بودجه و توجه ویژهای را میطلبند و قطعاً برگشت سرمایه مطلوبی برای سرمایهگذاران اعم از نهادهای ماموریتی همچون شهرداری خواهند داشت. مگفا به عنوان یک شرکت دولتی مرتبط با حوزه فناوری اطلاعات، از گذشته به پیادهسازی این روند باور داشته و همچنین در این زمینه اقدامات متعددی نیز صورت داده است، از جمله اینکه در سالهای انتهایی دهه ۹۰، چندین تفاهمنامه با کلانشهرها منعقد کردهایم. البته در فضای کنونی، تفاهمنامهها بهصورت نامحدود منعقد میشوند اما به مرحله اجرا نمیرسند. نقد بنده به شرایط کنونی این است که چرا به جای عملیاتی کردن پروژهها، به انعقاد تفاهمنامهها اکتفا شده است؟! ما در مگفا ابتدا به فرهنگسازی، تبیین مزایا و ضرورتهای این قضیه پرداختیم، سپس به دنبال تعریف پروژههای عملیاتی رفتیم. یکی از پروژههای مگفا که به جرات میتوان آن را اولین نمونه در سطح کشور در نظر گرفت، پروژه شهر هوشمند قم است. پس از انعقاد تفاهمنامه و پیادهسازی زیرساختهای اولیه IOT، به تعریف کاربردها و برنامههایی که در این زیرساخت میگنجند از قبیل آبیاری هوشمند و اتصال سنسورهای پایش آلایندگی هوا پرداختیم. در واقع پس از ایجاد زیرساخت، سنسورهای متعدد با کاربردها و ماهیتهای مختلف به آن متصل خواهند شد. در رابطه با هوشمندسازی هیچگاه نمیتوان ادعا کرد به نقطه انتهایی رسیدهایم، چرا که نیازها متعدد و متنوع هستند و فناوری نیز روزبهروز گستردهتر میشود. نمونههای مختلفی از این فناوری در کشورهای پیشرو پیادهسازی شده است، شهرهای هوشمند مثل بارسلون و کپنهاگ، نمونههای بسیار پیشرو محسوب میشوند.
پیادهسازی پروژه شهر قم، خوشبختانه در بهبود بازاریابی شرکت مگفا موثر واقع شد. اکنون برخی از کلانشهرها مثل تهران و قزوین نیز به اجرای طرحهای مشابه علاقمند شدهاند. در هر اکوسیستمی، نیاز و ایجاد بازار به عنوان بحث نخست مطرح میشوند و سپس توانمندی اجرا و رفع آن نیاز. در بخش رفع نیازمندیها، در حال حاضر بالغ بر نه هزار شرکت در اکوسیستم دانشبنیان کشور فعال هستند. مگفا، نزدیک به سیصد شرکت دانشبنیان متخصص در حوزه آیسیتی را در وندورهای خود جای داده است و در نظر دارد تا کلانپروژههای صنعتی یا موضوعات شهر هوشمند را به بخش خصوصی، برونسپاری کند. تعریف پروژه، مهمترین مساله در شرکتهای دانشبنیان، محسوب میشود.
اگر به سمت هوشمندسازی حرکت کنیم، حکمرانی و زیست انسانها، سهولت مییابد. علت تاخیر و عقبافتادگی در اجرای چنین پروژههایی چیست؟
در این مورد، صاحبنظران و مسئولان بایستی اظهارنظر کنند اما استنباط بنده این است که متاسفانه فناوری هوشمندسازی، آنچنان که بایسته باشد جزو اولویتهای مسئولان نیست. رسانهها و شرکتهایی همچون مگفا، وظیفه فرهنگسازی دارند. این فناوری بایستی در صنایع نیز پیادهسازی شود. در ایران با توجه به اقتصاد منبع پایه، صنایع زیرساختی و معدنی از نظر دارایی و درآمد سرانه، وضعیت بسیار خوبی دارند اما از نظر هوشمندسازی در نقطه صفر قرار گرفتهاند. برخی صنایع مادر و کلیدی، هنوز هیچگونه اقدامی در رابطه با هوشمندسازی صورت ندادهاند. در اتفاقاتی همچون واقعه تکاندهنده طبس، ما شاهد هستیم که حتی الزامات اولیه HSE رعایت نشده است. این مشکل، خاص این معدن نیست بلکه حتی در معادن و صنایع دیگر نیز وضع به همین منوال است. گویا مسئولان هنوز به ضرورت و اولویت هوشمندسازی پی نبردهاند، البته بازدیدهای اخیر آقای مهندس اتابک، وزیر محترم صمت از صنایع مختلف، باعث خرسندی است اما بیشک فقط در سایه الزامات وزارتخانه، مجلس، نهاد قانونگذار و ناظر خواهیم توانست صنایع مادر را به سمت هوشمندسازی سوق دهیم. زیرساختها و نهادهای عمومی غیردولتی همچون شهرداریها را باید ملزم به همکاری کنیم. نمیتوان به هدفگذاری ده ساله در حرف اعتماد داشت بلکه این موضوع با تعریف پروژههای درست و تخصیص بودجه، عملیاتی خواهد شد.
در مورد سامانههایی همچون سامانه جامع تجارت نیز بایستی بگویم که فیالنفسه، کمککننده و یاریرسان است و اگر با تمام اجزا و زیر اجزا، عملیاتی و پذیرفته شود، قطعاً مثمر ثمر خواهد بود. چند سال قبل مشخص شد که دستگاههای خارج از وزارت صمت، همکاری مطلوب در این زمینه را انجام ندادهاند. ناهماهنگی باعث وقفه میشود، بنابراین من فکر میکنم وجود یک مدیریت کلان، بیتردید میتوانست در پیشبرد هرچه سریعتر چنین عملیاتی موثر باشد. به هر حال شاید بهتر است که نیمه پر لیوان را مد نظر قرار دهیم. ایجاد چنین سامانههایی، گامی درخور و شایسته در راستای ایجاد شفافیت و حذف امضاهای طلایی و به نوعی هوشمندتر شدن فرایندها خواهد بود.
آیا میتوان ادعا کرد که برخی از کلانشهرهای ایران تا سال ۱۴۰۵، به سمت هوشمندسازی سوق پیدا میکنند؟
ما با نهایت تلاش و دسترسی به ابزار، به این سمت حرکت خواهیم کرد اما موفقیت این قضیه همانطور که میدانید به خواست مسئولان بازمیگردد.
بنابراین ما نیازمند نگاه توسعهای و بلندمدت هستیم. کشورهای همسایه، مدتهاست که حتی وزارت هوش مصنوعی ایجاد کردهاند. مگفا به عنوان یک مرکز، قاعدتاً اقتدار لازم جهت فضاسازی را ندارد. از سوی دیگر، نهادهایی همچون شهرداری، تا زمانیکه بودجه لازم را نداشته باشند، به سمت هوشمندسازی حرکت نخواهند کرد. آیا فکر میکنید برای پیشبرد اهداف، نیازمند تاسیس وزارت هوش مصنوعی هستیم؟
بنده فکر میکنم تنها زمانی میتوان گفت وجود چنین سازمانی کارگشا است که این وزارتخانه از پیش، نقشه راه معینی را در نظر گرفته باشد. طبیعتاً وجود سازمان متولی، به خودی خود تعیینکننده نخواهد بود.
ما از هوش مصنوعی چه میدانیم و چه میخواهیم؟ آیا هوش مصنوعی میتواند تهدیدی در زندگی انسانها باشد؟
میزان و نوع اطلاعات ما نسبت به این فناوری، مهمتر از وجود ساختار متولی توسعه و کاربردی شدن هوش مصنوعی در سطح جامعه و کشور است. ما بایستی بدانیم چه اهدافی را دنبال میکنیم و چه میزان بودجه برای این موضوع، در نظر گرفتهایم؟ در حقیقت موضوع حائز اهمیت، اولویتبندی و برنامهریزی درست و سپس اجرای مرحلهبهمرحله پروژهها است. به باور بنده، هوش مصنوعی به عنوان یک ابزار، در اختیار انسانهای خوب یا بد قرار میگیرد و آنها مشخص میکنند که این ابزار در راه درست بکار گرفته شود یا راه نادرست. سیاستگذاران این حوزه باید این فناوری را در خدمت جامعه و اهداف عالیه و مقدس کشور بکار بگیرند. در انقلاب صنعتی چهارم، بر مواردی همچون بهرهوری، تولید بیشتر با هزینه کمتر و بازدهی و رقابتپذیری تمرکز شده بود و بعدها در انقلاب صنعتی پنجم این مساله را اصلاح کردند و مقولههای انسانی از قبیل بحث تابآوری و محیطزیست را به آن افزودند. ما از این انقلابها بهویژه در حوزه صنعت، بسیار عقب ماندهایم.
صنایع مادر در ایران با وجود درآمدهای کلان سالانه، هیچ بودجهای را به این نوآوری اختصاص نمیدهند. نتیجتاً صنایع ما از صنعت دنیا بهطور قابل توجهی فاصله گرفته است. برخی میگویند جامعه علمی و فناوری ایران با جامعه صنعتی، همزبان نیست و کلام مشترکی ندارد. دلیل بعدی، ابهامی است که میخواهند در فضای صنعت و در میان پیمانکاران وجود داشته باشد و هوش مصنوعی با شفافسازی، قادر به از بین بردن آن است.
ما یا باید از طریق دولت و حاکمیت به سمت هوشمندسازی حرکت کنیم یا بایستی در عموم مردم، این مطالبه ایجاد شود. مگفا نیز در این زمینه در حد تکلیف، وسع و توانایی به عنوان یک شرکت مشغول فعالیت است اما این تلاش کفایت نمیکند. مردم بایستی با مصادیق موفق آشنا شوند و از حکومت مطالبهگری کنند و از سوی دیگر نهادهای دولتی و عمومی، وزارتخانهها و دولت و قانونگذار بایستی نهادهای مرتبط را ملزم به حرکت کنند.
آیا تاکنون از طرف اپراتورهای همراه اول و ایرانسل، پیشنهاد همکاری دریافت کردهاید؟
خیر. آنها کسب و کار خودشان را دارند و به سهم خود در این حوزه تلاش میکنند اما همگی ما در این اکوسیستم بزرگ در رابطه با عقبماندگی کشور مقصر هستیم.
چطور میشود مردم را دعوت به همکاری کرد؟
مردم نقش مستقیمی در تعریف این نوع پروژهها ندارند، البته بخشی از آنها در قالب شرکتها و کارخانجات کاملاً خصوصی به این موضوع اذعان دارند. برخی کارخانجات کاملاً خصوصی، سطح قابل قبولی از هوشمندسازی را پیادهسازی و اجرا کردهاند. عموم مردم نیز میتوانند نقشآفرینی خود را در قالب مطالبهگری برای اجرای این نوع برنامهها داشته باشند. نبایستی وظیفه رسانهها را در این میان فراموش کنیم؛ آنها میتوانند با تولید محتوای مناسب و کارا، در آشنایی مردم با این حوزه اثرگذار باشند.
برخی نهادها در جایگاه کارفرما میتوانند این نوع پروژهها را تعریف کنند. برای مثال شهرداری کلانشهرها و یا صنایع دولتی و خصولتی همچون ذوبآهن اصفهان، فولاد مبارکه، شرکت ملی صنایع مس، سنگآهن مرکزی و غیره میتوانند در حوزه شهر هوشمند، کارفرما و آغازگر پروژهها باشند. البته برخی از صنایع در این عرصه شروع به فعالیت کردهاند. مگفا نیز در این زمینه با تعدادی از صنایع معدنی، قراردادهایی منعقد کرده و اتفاقاً نتایج خوبی نیز به دست آورده است. در مسیر تعریف زنجیره پروژههای هوشمندسازی، تعدادی از شرکتهای دانشبنیان مبادرت به همکاری کردهاند و کنسرسیوم هوشمندسازی را نیز ایجاد کردهایم. مصرف، کنترل شده است و ارزشافزوده را نیز افزایش دادهایم.
در دولت چهاردهم با توجه به ضرورتی که آقای اتابک در باب موضوع توسعه هوشمندسازی داشتهاند، تکالیفی نیز برای ایدرو و مگفا تعریف کردهاند. بهطور مختصر اقداماتی که تاکنون در این راستا صورت گرفته است را توضیح دهید.
شرکتهای دانشبنیان بهتبع دانش و زمینه تخصصی که در آن فعال هستند به سمت تولید و ارائه یکسری سرویسها و خدمات در قالب اپلیکیشنها میروند. صنعت ملی هوش مصنوعی نیز قرار است توان محاسباتی و پردازشی هوش مصنوعی کشور را به پنجاه برابر توان کنونی، برساند. در این زمینه باید بر روی حوزههای مختلف اقتصاد، تجارت و صنعت تمرکز داشته باشیم. مگفا به دنبال تولیگری تعریف پروژه است تا به این واسطه بخشی از وظایف و ماموریت خود را انجام دهد. موضوع بعدی، تعریف پلتفرمی است که در آن مجموعهای از برنامههای مرتبط با توسعه هوش مصنوعی و کاربردهای آن را پیادهسازی کنیم تا بهصورت سرویس و خدمات در اختیار شرکتهای صنعتی و متقاضیان قرار گیرد. یکی از مزایا و محسنات این موضوع برای متقاضیان این است که از طریق سرمایهگذاریهای کوچک و بدون نیاز به سرمایهگذاری ثابت و خاص میتوانند از سرویسهای ما بهرهمند شوند. ما میتوانیم به عنوان متولی این پلتفرم، خدمات را در اختیار متقاضیان قرار دهیم. به هر حال تا زمانیکه کل جامعه، عزم خود را جزم نکنند، بازار مورد نیاز ایجاد نخواهد شد. در این صورت، اتفاق درخوری رخ نمیهد، هرچند که همایشهای مختلف برگزار شود و تفاهمنامههای متعدد به امضای طرفین برسد.